انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :سخنی با معشوق اسمانی
نویسنده :یسنا



اى مهربان !

بگذار تا در ميان ستاره‏هاى شب و تنهايى شب با تو سخنى داشته باشم ؛ بگذار تا از درد جدائي ات كه با غيبتت همه تكيه‏ گاه مظلومان از بين ‏رفته بنالم . پيش از تو آب معنىِ دريا شدن نداشت ولى مي دانم كه با حضورت در ميان مردم ، هر قطره آب معنى يك دريا را مي‏دهد و حتى گياهانى كه با نبودنت اجازه زيبا شدن نداشتند با تو گلستان مي‏شوند ؛ اما افسوس كه بوى غيبتت به مشام تنهايي ام مي‏رسد!

اى آقاى من !

شنيده ‏ام كه با نماز خواندن شماست كه خورشيد جان مي ‏گيرد و با هر نفس شماست كه روشنتر مي ‏شود. آخر از حريم كدامين بهارى كه عاشقانت با شنيدن نامت به قامت سبزت مي ‏ايستند و قلبهايشان را به سوى شما روانه مي ‏سازند . من مي ‏دانم كه دل شما مانند دريا پاك است ، پس چرا اى سرور امّت ، ظهورت را تجلّى نمي ‏كنى؟ طوفانهاى دريا براى شما حباب است ؛ پس آخر چرا ما را در اين سرزمين آفتاب ، چشم ‏انتظار گذاشته ‏ايد ؟ روييدن خورشيد از خاك ، معناى وجود تو را مي ‏دهد و بهار را در نام شما مي ‏جويم ، چه شبها و روزها كه نام تو را بر زبان جارى ‏ساختم و با يادت هميشه دلم آهنگ انتظار را مي ‏نوازد و با پاى برهنه در جاده ‏هاى انتظار قدم برمي ‏دارم  .گلدسته‏ هاى مسجد جمكران در خيال رسيدن نام زيبايت به گوششان در اوج آسمان دعا مي ‏خوانند و گنبد جمكران در زير آسمان غم ‏آلود دلهاى عاشقان چشم ‏انتظار كبوتر تو مي ‏باشد! عاشقانى كه به مسجد جمكران مي ‏آيند ، سر بر ديوار جمكران مي ‏گذارند و با چشمانى اشكبار تو را ياد مي ‏كنند و با دل سوخته ‏شان شما را صدا مى زنند .

اى منتهاى مهربانى !

هر روز جمعه عاشقان منتظر آمدنت هستند و ثانيه ‏ها را به خاطر ديدنت مي ‏شمارند ؛ چرا كه همه هفته به اميد جمعه مي ‏مانيم و هنگامى كه جمعه فرا مي ‏رسد زمين و زمان بوى تو را مي ‏دهد ؛ امّا غروب جمعه دلم را مي ‏شكند و هنگامى كه جمعه مي ‏رود دلم مي ‏گيرد چرا كه روزى كه وعده داده‏ اى كه خواهم آمد بدون تو سپرى شد !

اى محبوب دلها !

تمام هستي ‏ام را خاك قدمت مي ‏كنم تا شايد نظرى به جاده دلم بيندازى ، چرا كه تو آفتاب يقينى ، كه اميد فرداها هستى ، تو بهار رؤيايى كه مانند طراوت گل ‏سرخ مي ‏مانى و نرم و سبز و لطيفى ، تو معنى كلمات آسمانى هستي كه دستهايش براى آمدنت به زمين دعا مي ‏كند.


اى تجسّم مهربانى !

غيرت آفتاب و جلوه زيبايى ماه ، تو را توصيف مي ‏كنند و نفس آب ، تو را معنى مي ‏كند و نبض خورشيد ، تو را وصف مي ‏كند . خوب مي ‏دانم كه تو مي ‏آيى ؛ آرى تو مي ‏آيى همانطور كه وعده كرده ‏اى و آنگاه است كه كلمه انتظار را از لغت نامه ‏ها پاك خواهيم كرد .

پس اى تمـام زيبايـى !

بيا تا براى هميشه فرياد رس عاشقان موعود باشى.

« الّلهم عجِّل لوليك الفـرج »