حاجی گفت : هر جور شـده با بی سیـم تورجی زاده را پیدا کــن (شهید تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا ) مداح با اخلاص و از بـچه های لشکر بود.
خلاصه تورجی را پیدا کردند…
حاجی بیسم را گرفت با حــالت بغـض وگریه از پشت بیسیم گفت تورجی چند خط روضه حضرت زهرا برام بخون. تورجی فقط یکبیـت زمزمه کــرد که دیدم حاجی از هوش رفت خدا میدونه نفهمــیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبـیر میگند…
خط را گــرفته بودند عراقی ها را تارومار کردند:
تورجی خونده بود :
در بین آن دیـوار و در زهرا صــدا میزد پدر
دنبال حـیدر می دوید از پهلــویش خون می چکید…
روحشان شاد یادشان گرامی
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واهلک اعدائهم اجمعین
التماس دعا