سلام علیکم و رحمه الله....به هبانه ی تولد دیشب میخواستم نکاتی رو عرض کنم امیدوارم مورد رضایت حضرت حجت عج و شما دوستان قرار بگیره شاعر شیرین سخن میفرماید که :

روزی که بیامدی لخت و عریان جمعی بتو خندانو تو بودی گریان، رحم مادر مامن و ماوی جنینه و هیچ نوزادی دوست نداره پا به این دنیا بذاره و بهمین خاطره ی هر نوزادی که دنیا میاد گریه میکنه چون از اون جایی که دوسش داشته بیرون انداختنش .... وقتی موعد بدنیا اومدن میرسه فرشته ای میاد میگه کوچولو سلاممممممممم وقت رفتنه باید بری میگه من نمیرم من 9 ماهه اینجام عادت کردمو اینجا رو دوسد ارم میگن باید بری بیرون محبت پدر هست، انواع نعمتهای الهی است ،پرسپولیس هست ....( با اجازه ی داداش عهد ) نوزاد سریعا تا میشنوه پرسپولیسو میگه منو زودتر ببرید به دنیا میخوام علیییییییییییییییییی دایی رو ببینم خخخخخخ
خلاصه قصد و غرض اینه که بچه در رحم مادر راحته و دوست نداره بیرون بیاد از جایی که بهش عادت کرده ....در ادامه ی شاعر میفرماد که کاری بکن ایدوست که وقت رفتن جمعی بتو گریان و توباشی خندان .... این دنیا هم برای ما مثل رحم مادره وقتی عزراییل میاد جونمونو بگیره میگیم ما نمیریم من هنوز ازدواج نکردم ، هنوز بچه دار نشدم ، هنوز خونه نخریدم، هنوز درسم موند....... عه چاییم یخ کرد

http://forum.roq.ir/look/images/icons/cry.gif look/images/icons/cry.gifیاد ش بخیر البته همیشه یادم میره چاییم سرد میشه و یه فس کتک میخورم از خانومم البته برای زن شهیدی مثل من اینا طبیعیه ...خلاصه جالبه اینو بگم خدمتتون که روایتی از مولا امیر المومنین ع هست که میفرماید مثل ایندنیا مثل کاروانیه که در یه جایی برای استراحت می ایستن و تا میان استراحت کنن رییس کاروان میگه وقت رفتنه کاروانیا میگن بابا ما که هنوز استراحت نکردیم و رییس کاروان میگه باید رفت.... بعضی ادما تو این دنیایی که شبیه رحم مادره مثل قلک هستن و هر چی میتونن پول جمع میکنن ولی دریغ از اینکه ازش استفاده ی کنن ولو نادرست !!! و وقتی هم میمیرن بچه ها میان این قلکو میشکنن و هر کی سهمشو بر میداره .... مخلص کلام هر روزی که از عمرمون میگذره یعنی تعداد بیشتری گناه تعداد بیشتری دل شکستن تعداد بیشتری .......... ایکاش هر روزی که میگذشت دلهایی رو بدست بیاریم لبخندی به لب همونوعمون بسازیم و در واقع یکی بشیم .....یادتون نره این روزای نزدیک اخر سال برای بسیاری از پدر ها سیاه ترین ماه ساله..... یادمه 25 اسفند ماه چهار سال پیش رفته بودم منزل ابوی که بریم خرید پدری رو دیدم که با دختر کوچیکش داشت میرفت و از سر وضعشون معلوم بود که وضع مالیشون مناسب نیست... یهو دختره گفت بابا کی کار پیدا میکنی پدر نگاهی کردو گفت پیدا میکنم دخترم نگران نباش .... تمام وجودم اتیش گرفت و یاد جمله ای از استاد بزرگوارم افتادم که میفرمود این حرفای جگر سوز برای بعضی مسئولین از فحش هم بدتره.....
خدایا هیچ پدری رو شرمنده ی بچه هاش نکن .... سلامتیه همه ی پدرای از خود گذشته که دایره ی محبتشون از مادرا هم وسیع تره چون مادر از خودش برای فرزندشم یگذره و لی یه پدر از خودش برای همسرو فرزندش ...یلامتیه همه والدین صلوات با کد وآرم وعجل فرجهم ببخشید یهو رفتم از کجا به کجا ....... قاطی ام همین ....یا حق