آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
آیه42 سوره بقره
جمعه ۸ فروردین ۱۳۹۳ ۰۱:۳۶ بعد از ظهر
[#1]
|
||
بانو
شماره عضویت :
275
حالت :
ارسال ها :
1270
محل سکونت : :
زاهدان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
374
دعوت شدگان :
3
اعتبار کاربر :
11123
پسند ها :
1225
تشکر شده : 1920
|
تفسیر مجمع البيان
ترجمه 42. و حق را با باطل درنياميزيد، و حقيقت را - با اينكه مىدانيد [و مىشناسيد] - كتمان نكنيد. 43. و نماز را بپاداريد، و زكات را بدهيد، و با ركوع كنندگان ركوع كنيد. 44. آيا مردم را به نيكى فرمان مىدهيد و خويشتن را فراموش مىكنيد، با اينكه كتاب [خدا] را تلاوت مىكنيد؟! آيا [درست] نمىانديشيد؟! نگرشى بر واژهها «لاتلبسوا» بهمعناى «نپوشيد» و «نياميزيد» است. واژه «لَبْس» بهمفهوم «اشتباهكارى» و «آميختن حق با باطل»، و واژه «لُبْس» بهمعناى «پوشيدن» است؛ و از آنجا كه جامه، بدن انسان را مىپوشاند، به آن «لباس» مىگويند. متضاد اين واژه، «ايضاح» بهمعناى «آشكار ساختن» است. «باطل» دربرابر «حق» و بهمعناى «بيهوده»، «نادرست» و «فاسد و تباه» است؛ و واژههايى چون «بطلان»، «فساد»، «كذب» و «زور» با اندكى تفاوت، مفهومى مشترك دارند. «تكتموا»: پوشيده مداريد. «برّ» به كسر «باء» بهمعناى «نيكى و خوبى»، به فتح «باء» بهمفهوم «سرزمين و فضاى گسترده»، و به ضمّ «باء» بهمعناى «گندم» آمده است. «تنسون» از «نسيان» گرفته شده و بهمعناى ازيادرفتن چيزى است كه پيشتر معلوم و در ياد بوده است. واژه «سهو»، مفهومى فراتر از آن دارد؛ امّا گاه بهمعناى «نسيان» است. «تتلون» از «تلاوت» بهمعناى «پىدرپىآوردن و خواندن» است. اين واژه، از ريشه «تلى» برگرفته شده و تفاوت آن با «قرائت» اين است كه «تلاوت»، پياپىآمدن حروف، و «قرائت» جمع آن است. «تعقلون» بهمعناى «خرد خويش را بكار مىگيريد» يا «تعقّل مىكنيد» است. اصل اين واژه، بهمفهوم «بازداشتن» است؛ به همين جهت، به پاىبند شتر «عقال» مىگويند. تفسير روى سخن در اين آيه شريفه، فرزندان اسرائيل است؛ و به آنان هشدار مىدهد كه: حق را با باطل نياميزيد و چهره نورافشان و پرشكوه حقيقت را با گرد و غبار باطل و بيداد مپوشانيد. علّت اين هشدار اين است كه آنان قسمتهايى از كتاب آسمانى خويش را پذيرفتند و بخشهاى ديگر آن را كه بيانگر ويژگيهاى پيامبر گرامى (ص) و نويدِ آمدنِ او بود، انكار مىكردند. حق و باطل در پاسخ به اين پرسش كه منظور از حق و باطل در اين آيه شريفه چيست، ديدگاهها متفاوت است: 1. آنچه از تورات را پذيرفتند و به آن عمل مىكردند، حق؛ و آنچه را كنار نهادند و بهدلخواه و براساس هواهاى جاهطلبانه خويش رفتار مىكردند، باطل و بيداد بود. 2. اصل تورات - كتاب آسمانى موسى (ع) - تبلور حق و ازجانب خدا بود؛ امّا تحريف و تبديل و تغييرى كه در آن پديد آوردند، باطل و بيداد بحساب مىآمد. 3. راستى و راستگويى، حق و دروغ و دروغگويى، باطل و بيداد بود. 4. اصل تورات حق بود و آنچه پس از موسى (ع) به نام تورات نوشتند، باطل. 5. ايمان و اعتراف به رسالت پيامبر (ص) حق بود و دروغانگاشتن او به اين بهانه كه هنوز برانگيخته نشده است، باطل. «و تكتمواالحقّ» شما ويژگيهاى پيامبر (ص) را كه در كتاب آسمانىتان آمده است و خود از آن آگاهيد، كتمان و آيات خدا را تحريف مىكنيد؛ امّا بهوش باشيد كه حقستيزى كسى كه حق را مىشناسد و نمىپذيرد، بهمراتب از آن كه نمىداند و نمىپذيرد، بيشتر و گناهش سهمگينتر است. «و انتم تعلمون» و شما مىدانيد در تفسير اين فراز از آيه شريفه، نظراتى ارائه شده است: 1. منظور رسالت پيامبر (ص) است كه از آن بخوبى آگاهيد. 2. از روز رستاخيز و كيفر حقستيزان و پاداش حقپذيران باخبريد و مىدانيد. 3. عذابهايى كه بهدليل بيداد و دروغ بستن به خدا و تحريف حقايق بر نياكانتان فرود آمد، همه را بخاطر داريد؛ و مىدانيد هر كه چنين كند، به عذاب گرفتار خواهد شد. 4. از آنچه بر بنىاسرائيل براثر نافرمانى فرود آمد، آگاهيد. يك پرسش: اگر مسأله رسالت پيامبر (ص) براستى براى يهود روشن بود، پس به خداى يكتا نيز ايمان داشتند؛ و مشهور است كه هر كس خداى يگانه را بشناسد و به او ايمان آورد، ديگر از آفت كفر نجات يافته است. با اين بيان، چگونه آنان كافر خوانده شدهاند؟ پاسخ: هر فرد و جامعهاى كه خدا را به آنصورت كه شايسته و بايسته است، نشناسد و به او ايمان عميق و تزلزل ناپذير نياورد، ايمانآورده واقعى نيست؛ و اينان خدا را با همه صفات جلال و جمالش نمىشناختند و توحيدگراى واقعى نبودند. افزون بر اين، ايمان تنها آگاهى و باور و گفتار نيست؛ بلكه بايد عمل نيز بر آن افزوده شود. و اينان گفتارى بدون كردار شايسته و ادّعايى منهاى عمل به دستورات خدا داشتند. «واقيمواالصّلوة و آتواالزّكوة» نماز را بطور كامل و شايسته و با شرايط آن بپاداريد، و حقوق مالى خويش را برابر مقررّات خدا بپردازيد. قرآن در اينجا از نماز و زكات با اشاره به حكم وجوب آن دو مىگذرد و چگونگى انجام آنها را برعهده پيامبر (ص) و امامان نور (ع) كه آموزگاران حقيقى قرآن هستند، مىگذارد: «... وَ ما آتاكُمُالرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مانَها كُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ...»(136). «واركعوا معالرّاكعين» در پاسخ به اين پرسش كه چرا در ميان همه امور مربوط به نماز، تنها روى ركوع آن انگشت گذاشته مىشود، نظراتى ارائه شده است: 1. در اينجا روى سخن با يهوديان است و آنان در نمازشان ركوع نداشتند؛ به همين جهت، قرآن پيام مىدهد كه نماز از اين پس به سبك و روشى كه قرآن و پيامبر (ص) مىگويند بايد خوانده شود. 2. منظور از ركوع، همان نماز و دستور به نماز است؛ و اين تأكيدى بر همان صدر آيه شريفه است. 3. نام بردن از ركوع، براى تشويق نمازگزاران و فراخوان همگانى بهسوى نماز است. «أتأمرونالنّاس بالبرّ و تنسون انفسكم» شما اى دانشوران يهود كه به نزديكان باايمان خويش سفارش مىكنيد در ايمانشان به اسلام پايدار باشند! آيا خود را به فراموشى سپردهايد؟! چرا خود اسلام را بعنوان آخرين پيام نمىپذيريد؟! با اين تفسير، واژه «برّ» كه بهمعناى «خوبى و شايستگى» آمده، در آيه شريفه، ايمان به محمّد (ص) و كتاب اوست؛ و خدا آنان را سرزنش مىكند كه چرا با اينكه مىدانند اسلام حق است و پيامى است ازجانب خدا، و ديگران را به آن تشويق و ترغيب مىكنند، خود در اين راه پيشگام نمىشوند؟ ابومسلم مىگويد: همين دانشمندان يهود بودند كه پيش از بعثت پيامبر (ص)، جامعه عرب را به ايمان به آخرين پيامبر و آيينى كه در راه بود، فرا مىخواندند؛ امّا پس از فرارسيدن آن دو، راه حقستيزى درپيش گرفتند. ابن عبّاس در تفسير آيه شريفه مىگويد: آنان ديگران را به پيروى از كتاب دينى خويش وامىداشتند، امّا خود آن را وامىنهادند. قتاده بر آن است كه: آنان مردم را به فرمانبردارى از خدا فرا مىخواندند، امّا خود نافرمانى مىكردند. از پيامبر گرامى (ص) نقل كردهاند كه فرمود: «مررت ليلة اسرى بى على اُناس تقرض شفاههم بمقاريضى من نار، فقلت: من هولاء يا جبرائيل؟ فقال: هؤلاءِ خطباء من اهلالدّنيا ممّن كانوا يأمرونالنّاس بالبرّ و ينسون انفسهم.» در شب معراج و سير آسمانى خويش، بر مردمى گذشتم كه لبهايشان را با ابزار آتشين مىبريدند. از فرشته وحى پرسيدم: اينان كيانند و گناهشان چيست؟ گفت: اينان گويندگان و اندرزدهندگانى هستند كه خود بدانچه به مردم مىگفتند، عمل نمىكردند. «و انتم تتلونالكتاب» درحاليكه تورات را مىخوانيد و صفات و ويژگيهاى آخرين پيامبر را در آن مىنگريد، باز هم ايمان نمىآوريد. «افلاتعقلون» آيا خرد خويش را بكار نمىگيريد؟ در مفهوم اين جمله، ديدگاهها متفاوت است: 1. بعضى گفتهاند: منظور اين است كه آنچه شما انجام مىدهيد، براستى ازنظر انديشمندان كار زشتى است. 2. و برخى مىگويند: مقصود اين است كه كار شما، كار انسانهاى آگاه و دانا نيست. 3. عدّهاى نيز برآنند كه: خدا شما را بر اين شيوه كار، بشدّت كيفر خواهد كرد. 4. و پارهاى بر اين انديشهاند كه: آنچه در تورات آمده، درست است؛ بنابراين، به محمّد (ص) - همانگونه كه نويدِ آمدنش را در كتاب خود خواندهايد - ايمان بياوريد و او را پيروى كنيد. يك پرسش: اگر همانگونه كه در قرآن و فرهنگ دينى آمده، دعوت به ارزشها و نيكيها واجب و گاه پاداش آن به اندازه انجامدادن نيكى است، پس چرا خدا آنان را بر اين كار نكوهش مىكند؟ پاسخ: سرزنش آنان به اين دليل نيست كه چرا ديگران را به نيكيها و شايستگيها فرا مىخوانند، بلكه بدين جهت است كه آنان ديگران را فرا مىخواندند، امّا خود به گفتارشان عمل نمىكردند؛ و عملنكردن به شايستگيها و آراستهنشدن به ارزشها، براى همه زشت و گناه است، بويژه براى فراخوانان بهسوى ارزشها؛ براستى كه براى اينان زشتتر و نكوهيدهتر است. منبع |
||
|