آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
مهمان ويژه صندلي داغ : «زينب سادات»
یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۳ ۰۵:۵۹ بعد از ظهر
[#11]
|
||
بانو
شماره عضویت :
32
حالت :
ارسال ها :
334
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
180
اعتبار کاربر :
2033
پسند ها :
388
تشکر شده : 433
|
نوشته شده توسط : عباس خادم »
سلام
کربلایـــــ بهترین خاطرتون از کربلا رو بگین .... بزرگترین آرزوتون؟؟ وعلیکم السلامـــ راستش خاطره بخصوصی یادم نمیاد امـــــــــــا یه خاطره هست که چون مجازیه و نمیبینیدم که ریا شه میــگم والا به هرکسی نگفتــم راستش شب اولی که رفتم حرم ابا عبدالله علیه السلام تا صبح موندم البته 2شبشو موندم تا صبح و یک شبششو متأسفانه نشد که بمونم .. خلاصه دیدم تمام کارهامو انجام دادم(دعا و نمازو..)بیکار بودم رفتم به یکی از خادمینشون گفتم میشه یکاری بدید من انجام بدم ...آخه حرم خیلی خلوت بود خدا روشکر خیلی راحت گفت بله ، منو برد بهم یه شیشه پاک کن و دستمال داد گفت شیشه های باب الحسین علیه السلام ((اونایی که رفتن میدونن درهای بزرگ طلایی ایـــ جانـــم))تمیز کن بعدشم شیشه هایی که بین خانوم ها و آقایون هست رو... خلاصه یه کوچولو قسمت شدو خادمی کردیم .. وای آقای عباس خادم خدا خیرتون بده تجدید خاطره شدو خودمو کنار ضریح حس کردم ..ان شاالله به زودی روزیتون بشه و اما بزرگترین آرزوم :: بدون اغراق میگم اول میخواستم بگم روزی بشه که اونطور که بقیه تصور میکنن خوبم واقعا خوب باشم ... اما دیدم محالــه من که معصوم نیستم :( اما در حال حاضر بزرگترین آرزوم اینه یکبار ...وقت یکبار پیاده رویه اربعین به سمت حرم عـــــــــــشقم قسمتم شه ..دعا بفرمایید که به آرزوم برسم . . ممنون از حضورتون |
||
|