تا چشم کار می کند اینجا شلمچه است
در من نگاه کوچه و صحرا شلمچه است
هر روز کربلاست که بر نیزه می رود
اصلا سر خداست که بر نیزه می رود
اصلا تمام شهر تو میدان مین شده است
و کوچه های شهر پر از زین الدین شده است
اصلا تمام کشور تو کربلا شده
زینب اسیر وحشت شام بلا شده
اصلا تمام کشور ایران شلمچه است
من قول می دهم به تو تهران شلمچه است
خواهر مرا بفهم ،برادر مرا بفهم
لبریزم از (جواد دل آذر) مرا بفهم
چندین هزار زین الدین توی شهر توست
زنجیره های مملو مین توی شهر توست
چیزی نمانده است که بی دست وپا شویم
دست مرا بگیر نباید جدا شویم
یک دام نخ نما شده ای توی شهر توست
صدام نخ نما شده ای توی شهر توست
این خون کیست روی لب خویش می زند
باور نکن نمک به دل ریش می زند
حالا شلمچه توی خیابان شهر توست
ابلیس های فاجعه در جان شهر توست
حالا تمام شهر تو خط مقدم است
این شهر که مدام پر از ابن ملجم است
حالا تمام روز دفاع مقدس است
وقتی که شهر زخمی چنگال کرکس است
لطفا برای من غزلی دست و پا کنید
من را از این شلمچه خونین جدا کنید
من بیشتر به مرگ در آتش موافقم
مادر مرا ببخش که اینقدر عاشقم
من را برای ماندن و رفتن هراس نیست
من از تبار لاله و نسل شقایقم
این گونه است زیستنم آری عجیب نیست
پر شد اگر از آتش و باروت منطقم
در کوچه باغ چلچله ها پرسه میزنم
رنگ خدا گرفته تمام دقایقم
دریا به بیکرانگی ما نمیرسد
لنگر گرفت اگر به دل هور قایقم
لیلای من جزیره مجنون نگاه توست
یک چشم هیز منتظر اشتباه توست
کاری نکن خدای نکرده خطا رویم
از راه راست کج شده تا نا کجا رویم
حالا شلمچه توی زبان و دل شماست
این شعر نا تمام اگر قابل شماست
تا چشم کار میکند اینجا شلمچه است
درمن نگاه کوچه و صحرا شلمچه است