آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
تأملّی در اسرار ولادت بانوی بهشتی
یکشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۲ ۰۷:۳۱ قبل از ظهر
[#2]
|
||
ادامه مطلب
تأملّی در اسرار ولادت بانوی بهشتیتعجیل در مواقعه به امر الهیپس از آنكه پیامبر(ص) از آن غذای بهشتی و الهی خورد، برخاست تا برای نماز آماده شود. جبرئیل او را از نماز خواندن منع نمود و به او فرمود: «اكنون وقت نماز نیست؛ بلكه باید به خانه خدیجه روی و با وی همبستر گردی. خداوند اراده فرمود كه امشب از صلب شما فرزندی پاك بیافریند. رسول خدا(ص) به دنبال این فرمان، فوری به طرف خانه خدیجه روان گردید.»(8)
پیامبر(ص) هر شب طبق عادت، در بدو ورود به خانه، وضو میساخت و دو ركعت نماز مختصر میخواند، سپس در بستر قرار میگرفت؛ ولی در آن شب ظرف آبی طلب نكرد و برای نماز خواندن آماده نشد و این همان مطلب قبلی، یعنی سرعت و تعجیل در تنفیذ امر الهی را اثبات میكند. آری، امر الهی.
در آن شب نورانی، نطفه حضرت فاطمه علیهاالسلام به امر الهی از صلب نبوّت به رحم مطهّر منتقل شد و این نكته مهمّی بود كه در جمله حضرت خدیجه، هویداست؛ اینكه برخلاف تمام انعقاد نطفهها، حضرت خدیجه از همان لحظه متوجّه باردار شدن خود گردید.
«سوگند به آنكه آسمان را برافراشت و آب را از چشمهها جاری ساخت، رسول خدا(ص) در آن شب از من دور نگردید، مگر اینكه سنگینی حمل فاطمه را در وجود خود احساس كردم.»(9) تكلّم با مادر در رحمهنگامی كه حضرت خدیجه، با پیامبر(ص) كه فردی یتیم و فقیر بود، ازدواج نمود، زنان مكّه از او دوری میگزیدند، به او وارد نمیشدند و سلام نمیكردند. از این رو، حضرت خدیجه احساس تنهایی مینمود. زمانی كه به فاطمه باردار شد، حضرت فاطمه علیهاالسلام در بطن حضرت خدیجه با او حرف میزدند و او را به صبر و شكیبایی دعوت مینمودند. حضرت خدیجه حرف زدن فاطمه علیهاالسلام با خود را از پیامبر مخفی میكرد تا اینكه روزی رسول خدا (ص)شنید كه خدیجه با خود صحبت میكنند. فرمودند: «با چه كسی سخن میگویی؟» عرض كرد: جنینی كه در شكم من است، پیوسته با من حرف میزند و موجب آرامش من میشود.(10)
قابله های بهشت
هنگامی كه زمان فارغ شدن و وضع حمل زنی میرسد، معمولاً زنها برای كمك به او میشتابند؛ ولی هنگامی كه حضرت خدیجه به زنان قریش و بنیهاشم پیغام كمك فرستاد، آنها با كینه ای كه از ازدواج ایشان با پیامبر به دل داشتند، از كمك به او سر باز زدند و به یاری او نیامدند. در این هنگام، خدایی كه تمام مقدّمات و برنامه ریزی خود را برای تولّد این بانو، آماده و مهیّا ساخته بود، رسولان خود را برای یاری فرستاد: «چهار زن بلند قامت و نورانی بر او وارد شدند كه بیشتر، زنان بنیهاشم بودند. حضرت خدیجه چون آنها را دید، ترسید. یكی از آنان گفت: ای خدیجه! ناراحت مباش؛ چرا كه ما را پروردگارت به سوی تو فرستاده است. ما خواهران تو هستیم؛ من ساره هستم و ایشان آسیه، دختر مزاحم، رفیق تو در بهشت، این مریم، دختر عمران و ایشان صفورا، دختر شعیب است.(11) چهار زن برتر جهان، همراه حضرت خدیجه از برای چنین امر مهمّی مأمور شده و كمر به خدمت چنین وجودی بسته بودند. نوری عظیم در سرتا سر زمینپس هنگامی كه فاطمه علیهاالسلام پا به عرصه زمین نهاد، نوری عظیم از ایشان بلند شد تا اینكه این نور به تمام خانههای مكّه داخل شد و در شرق و غرب زمین، جایی از این نور خالی نماند.(12) نوزاد در بدو تولّد خود، لب به سخن گشود که: «خدایی جز الله نیست. پدرم رسول خداست و سرور تمام انبیا. همسرم علی مرتضی، سرور تمام اوصیا و فرزندانم حسن و حسین: سرور تمام بنیآدم. سپس نام تكتك فرزندان [معصومش] را برد و بر آنها سلام كرد.»(13) در این هنگام حورالعین و اهل بهشت به فاطمه علیهاالسلام لبخند زدند و یكدیگر را برای تولّد او بشارت گفتند. (14) و اینچنین است كه خداوند و بهشت به وجود او افتخار میكند.
و این تازه آغازی بود برای رازهای پیچیده فاطمه علیهاالسلام ... |
|||
|