آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
دلنوشته های میثاق واقعی
جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۳ ۰۸:۲۰ بعد از ظهر
[#1]
|
||
بانو
شماره عضویت :
499
حالت :
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
1104
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
ای آفتاب هشتم مولای من : بعد از گذشت روزگار ، حال تو میزبان ما هستی ؛ تو میزبان گریهها و نیازها ؛غمها و دلتنگی های ما هستی . تو كه غریبی را احساس كردهای ! حال غریبهها به آستان كرم تو چشم دوختهاند و به دستان پر مهرت توسل كردهاند . مولای من : می خواهم از زائرانی بگویم كه جاده به جاده و شهر به شهر گذشته اند تا نفسی مهمان شوند و از می عشق تو بنوشند . مولای من : می خواهم از سنگ فرش آستان مقدّست بگویم كه سجده گاه قدوم مهمانانت شده است. از كبوتران عاشقی كه گرداگرد حرم پاک تو می چرخند و تو را طواف می كنند ؛ از نسیم بگویم كه بیرق گنبدت را بوسه باران می كند و عطر دلربای تو و اشک تمنای زائرانت رابه اوج افلاک می برد . مولای من : می خواهم از آسمان بگویم كه هر روز نه ، هر ساعت نه ، هر لحظه و ثانیه از توجان می گیرد و در پیشگاه شكوه تو جان می دهد . ای آفتاب مهربانی : می خواهم از خورشید بگویم كه هر طلوع با انوار خود به پنجره فولاد تو چنگ می زند و از ضریح تو نور می گیرد . ای حجت خدا : خوش به حال جاده كه از قدوم زائرانت بغض تنهایی خود را می شكند و خاک پایشان را به سینه زخمآلود خود می زند كه عمری است از طواف تو جا مانده است .
خوش به حال رواقها ، درها و دیوارهایی كه از نفس مهمانانت پر می گیرند و به ضریح پاک تو می رسند . |
||
|