آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
اعلام برنده مسابقه مهدویت با موضوع دلنوشته
سه شنبه ۳ تیر ۱۳۹۳ ۱۲:۴۲ قبل از ظهر
[#3]
|
||
مدیر انجمن
شماره عضویت :
44
حالت :
ارسال ها :
2792
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
773
دعوت شدگان :
12
اعتبار کاربر :
21876
پسند ها :
2658
تشکر شده : 3464
وبسایت من :
وبسایت من
|
دلنوشته ارسالی لیلی با موضوع سلام مولا :
بی لیاقتی ما دلیل محرومیت ماست
در کوچه پس کوچه های شهرم به دنبال تو میگردم .چشمانم منتظرانه به هر سو مینگرد که شاید نشانی از تو بیابم حال انکه خود گمشده ای هستم که حصاری بر تن خویش طنیده ام از گناهانی که در آن دست و پا میزنم، بدنبال که و چه میگرد ! حال آنکه خود گمشده ای بیش نیستم که باید خود را پیدا کنم آنوقت تو خود میایی و مرا میابی ، بزرگی میگفت نیاز نیست ما به دنبال مولا باشیم و او خودش ما را پیدا میکند و به دیدار ما میاید اگر منتظر واقعی باشیم .
همیشه دعای ظهورت در کودکی هایم کابوسی بود افکارم را بهم میریخت خوف سراپای وجودم را فرا میگرفت فکر میکردم با امدنت شمشیر بر گلوی میگذاری و مرا در دم میکشی . در پس دعاهای همه من برای آمدنت آمین گو نبودم و سر به آسمان میگرفتم و با ابروهای درهم گره خورده و با اشاره به خدا ملتماسانه به خدا میگفتم (نه نه نه نیاید) و دیگران را با چشمانی پر از ترس مینگرسیتم و در ذهنم سوال پیش میآمد که خدایا چرا اینا برای بریدن سرشان انقدر بی تابی میکنن و دعا گو هستند حال که بزرگ شدم بر افکار کودکانه ام میخندم و از امام عذر میطلبم . کودکی بودم ناپخته با ذهنی تهی از وجود شما حال که جوانی را سپری میکنم باز هم برای ظهور شما قدمی برنمیدارم مولایم میدانم از ما شیعیانت دلگیری زیرا برای آمدنت تلاشی نمیکنیم و ظهورت را جدی نمیگیریم و همچنان به زندگی دنیوی و روزمره خود ادامه میدهیم و هرزگاهی برای مشکلات به جمکران میریم و آن هم برای رفع نیاز خودمان دعا میکنیم و گاهی هم سرسری برای شما دعا میکنیم حواسمان همش به خودمان شده به زندگی دنیوی که هیچ توشه ای هم به همراه ندارد و روز و شب در حال دویدن هستیم اما برای نجات خودمان از این همه رنج و عذات دنیوی و اخروی که به دستان شما به سرانجام میرسد قدمی برنمیداریم حال آنکه میدانیم با آمدنتان دنیا پر از عدل و داد میشود ظلم ریشه کن میشود ای وای ما که بی تفاوت به انتظار نشسته ایم ای وای بر ما که مهدی مهدی بیا شده لق لق دهانمان بدون اینکه کاری کنیم خدایا خجالت سراپای وجودم را فرا گرفته چند روز دیگر به سالروز تولدتان نزدیک میشیم چه جشنی چه هلهله و شادی به سر میکنیم آن هم برای خوشی دل خودمان آقا جان شرمنده ام از اینکه اینها را بیان میکنم واقعیتی غیرقابل انکار اما مولا جان شما را دوست داریم
هدفمان را گم کردیم .
خودمان را گم کردیم .
برما خورده مگیر دستمان را بگیر .
با دستان مبارک شما به اوج میرسیم و به انتظار واقعی مینشینیم
الهی امین . |
||
|