آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
کدام سفره افطار را ترجیح میدهید؟ (7) +تصاویر
شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۲۷ بعد از ظهر
[#9]
|
||
بانو
شماره عضویت :
384
حالت :
ارسال ها :
398
محل سکونت : :
نصف جهان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
285
اعتبار کاربر :
2376
پسند ها :
433
تشکر شده : 183
|
نوشته شده توسط : emal » سلام دوستان منتظر بذار منم از دوستم بگم که اتفاقا اونم اسمش زهراستمیخوام در مورد سفره افطاری یه داستان براتون بگم یکی از دوستام باباش گاوداری داره و هر سال آش بسیار خوشمزه ای رو ماه رمضون درست میکردن و تقسیم میکردن و هر سال از این آش برای منم نگه میداشتن میرفتم می اوردم تا پارسال بهم زنگ زد گفت امال امسال آش درست نکردیم و گوشت گوساله ای رو که کشتیم میخوایم تقسیم کنیم برات چند تا بسته نگه داشتم بیا ببر ، من خودم وقت نکردم برم و یکی دیگه از دوستام که رفته بود واسه خودشون بیاره سهم گوشتی هم که برای من کنار گذاشته بودن رو برام آورد و گفت فلانی گفته دو بسته گوشت واسه خودتون و داداشت اینا و یه بسته دیگه برای خانواده زهرا (این زهرا دوست من هستش در بچگی پدرش رو از دست داده و از قشر ضعیف جامعه هستش ، من جدیدا با دوستای دیگم آشناش کرده بودم ) من تشکر کردم و بعد از افطار اون بسته گوشتی که برای زهرا فرستاده بود رو رفتم بهش بدم ، بهش زنگ زدم گفتم خونه ای میخوام بیام کارت دارم گفت اره و من رفتم خونشون ، وارد خونشون که شدم یواشکی گوشت رو دادم دست زهرا و گفتم این رو فلانی داده نذری داشتن ، وقتی گوشت رو دید اشک تو چشاش جمع شد کلی از من و اون دوستم تشکر کرد و رو کرد به خواهر کوچیکش گفت بیا بگیر خدا صدات رو شنید برات فرستاد ، گفتم زهرا منظورت از این حرف چی بود ؟ گفت خواهرم دم افطار از مادرم پرسید مامان افطاری چی داریم مادرم گفت روغن تو خونه نبود براتون بادمجون کباب کردم با نون ، خواهرم گفت ای کاش ما هم بابا بالا سرمون بود حتی اگه کارگری هم میکرد حداقل شش ماهی یه بار گوشت تو خونمون میومد و میتونستیم یه غذای درستی بخوریم واقعا دیگه طعم گوشت رو فراموشم شده که چه مزه ایه اینم شد زندگی ای خدااااااا ، واقعا دلم سوخت و گریم گرفت ، دوستان واقعا خانواده هایی وجود داره که داشتن همون سفره دومی هم براشون سخته مثل همین دوست من ، به جای گذاشتن این سفره ها و نظر سنجی که چه کسی چه سفره ای رو می پسنده بیشتر یاد این عزیزان باشیم و پست هایی که میزاریم حالا کاری از دستمون شاید بر نیاد همین که یادشون هم کنیم بازم ارزش داره . این قدر باعزت و ابرو زندگی می کنند که من حسودی می کنم گاهی دوماه یا شاید بیشتر استطاعت خوردن یک غذای مقوی وساده راندارند اما نماز شبش ترک نمیشه حدیث کسا همیشه خونه اشون برقراره همسرش باتنور کوچیکی که خریدند نون می پزه خودش هم یه دستگاه جوراب بافی داره اینقدر پاک هستند که تا نعمتی هم بهشون رو می کنه با فقرا تقسیم می کنند حافظ کل قرانه باورتون میشه با این وضعیت داغون مالی هرسال به همه دوستان وفامیل افطاری میده یه سفره ساده و زیبا وپر عشق وقتایی که باهم کلاس حفظ می رفتیم چندین کیلومتر راپیاده می اومد کلاس هیچ وقت به ذهنم نمی رسید زهرا پول نداره که پیاده میاد همیشه در جمع دوستان که از وضعیتش خبر ندارند توصیه می کنه از ریخت وپاش واسراف پرهیز کنند تا خدا به زندگی اشون برکت بده زندگی زهرا وعلی پر برکته اونا یه دختر خوشگل هم دارند ماه صیام به قول امال حواسمون جمع این ادم ها هم باشه |
||
|