آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
مهمان ويژهي صندلي داغ: «بلاغ مبين»
یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۳ ۰۵:۵۹ بعد از ظهر
[#78]
|
||
نوشته شده توسط : تنهاترین سردار » سلام بلاغ من اومدم خوش اومدم بیا توام بیا..ببینیم تو چی میگی.. سوالاتم را می اغازم به آغازنیشتم ببند موقه سوال کردن 1:این شعر از کیه(که با این در اگر در بند در مانند در مانند) مرحوم عمه 2:چرا خروس خونتونو کشتین حیف نبود؟ حیف اعصاب ما بود که همینجوری داشت خورد و خورد تر میشد...تازشم گوشتش و خوردیم زدیم به بدن...میدونی چند وقت از خریدنه گوشت بی نیاز شدیم 3:اگه یه روز درست تموم بشه مهمونی میدی؟ ایشششش..حالا مگه کجا درس میخونم..چه رشته ای درس میخونم...یه پیام زور پیزوری که دیه مدرکش مهمونی دادن نمیخاد که...نه...نمیگیرم...ولی اگر بخان برام بگیرن با جون و دل قبول میکنم 4:اگه بشنوی یه روز منو بچه هایه چت روم میخوایم بیایم خونتون چیکار میکنی؟ من بی خانمان هستم 5:نظرت راجع به من چیه؟ به نظرم برو بزار بیاد 6:نظرت در مورد اواتارم چیه؟ شهید کشوری رو میگی؟دو سال پیش رفتیم خونه ی مادر شهید...نشستیم با بچه هاپیشش...چقد درد و دل داشت بنده خدا...کلی هم خاطره از شهید گفت..یه دفتر خاطرات داره هرکی میرفت اونجا توش مینوشت..منم کلی حرف نوسشتم تو اون دفتره...خخخ انقده حس خوبی داشت وقتی بین اون همه آدم تازه رییس دانشگاتم باشه اما تو به نیت از همه توی دفتره بنویسی...شهید کشوری اوش یه نقاش بوده...ینی نقاشی تابلو میکرده..یه شب یه خوابی میبینه که شهید شده..بعد همون خواب رو میاد نقاشی میکنه..تابلوش رو ما دیدیم... 7:با این که پیر شدی اما دوست داری اینده چیکاره بشی؟ خادم ملتنوکر مردم 8:تا حالا رفیق جینگ داشتی؟(صمیمی)خالی نبندیا آره..یه رفیق دارم13 ساله با هم هستیم به قول تو جینگ اسمش ابوذره..یه رفیق دیگه دارم10 ساله با همیم..اسمشم علی هست...یه رفیق دیگه دارم اسمش مصطفی بود...اما باهاش کات کردم بعد چندسال... این 3 تا جینگم بودن 9:راستی با این سنت برنامه کودک میبینی؟مثل کلاه قرمزی اووووووووووف شدید...مخصوصا عمو پورنگ که رفتش...خیلی ناراحت شدممنتظرم برگرده فعلا همینا بسه ولی بازم میام بازم بیا آها..راستی...وقت کردی فونتت و کوچیکتر کن مردم از بس چشام بزرگ دید |
|||
|