آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
داستان مسافرت یاران منتظر به خانه ادمین
چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۳ ۱۲:۲۲ بعد از ظهر
[#10]
|
||
عضو
شماره عضویت :
1245
حالت :
ارسال ها :
864
محل سکونت : :
(: زیر پرو بال خدای مهربونم :)
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
184
دعوت شدگان :
3
اعتبار کاربر :
7995
پسند ها :
696
تشکر شده : 337
|
خب خب خب از اون جا که من ناظر مخفی ادمینم از شانس بد شما همشهریش هستم سریع 3 سوت رفتم رخشمو اتیش کردم گازشو گرفتم رفتم در خونه ادمین اینا زنگ درو زدم ادمینو از خواب بیدار کردم با زیر شلواری اومد دم در(ادمین اخراجم نکنی شوخی کردم)
میگه :ها یره چی شده ای وق صبح اومدی؟ میگم:ادمین بد بخت شدی رفت!! میگه: چیشده خب کسی تو چت پاشو از گلیمش دراز تر کرده؟ میگم:نه بابا قول میدی سکته نزنی؟؟؟؟ میگه:زود بگو دیگه دم در با زیرشلواری خوب نیست میگم:باشه باشه اون بند شلوارتو بده به من که باهاش خود کشی نکنی میگه:میگی یا خاطیت کنم میگم:قراره بچه های روم... میگه:بچه های روم چی میخوان شورش کنن؟ میگم:دارن همه میان خونتون مهمونی میگه:نیم وجبی مگه من با تو شوخی دارم میگم:متاسفانه حقیقت داره میگه:امکان نداره میگم:داداش زود برو تدارک ببین که دخلت اومده میگه:...... امید وارم وقتی ادمین اینو میخونه کارم نداشته باشه بچه هاادامه بدین ببینم چه کار میکنید ها |
||
|