دروغ؛ پایه و اساس تمامی جنگ های آمریکا
به طور کلی باید گفت تمامی جنگ های تاریخی و کنونی آمریکا
علیه کشورهای دیگر بر اساس دروغ بوده است؛ برخی از این
دروغ ها زود افشا شده و برخی زمان بیشتری برای افشا شدن
نیاز داشت .
برخی از دروغ هایی که واشنگتن برای حمله به کشوری برای
افکار عمومی دنیا عنوان می نمود خیلی زود آشکار شد مانند
دروغی که درباره سلاح های کشتار جمعی صدام و نیز
ارتباطاتی که ارتش آمریکا با القاعده بر تجاوز به خاک عراق و
اشغال این کشور مطرح گردید. دروغها در این مورد تنها چند ماه
پس از استقرار نظامیان آمریکایی در شهرهای عراق و اشغال
این کشور ( اواخر سال 2003 ) بر ملا شد .
همین اکاذیب در سال 1898 نیز برای توجیه جنگ آمریکا و به
استعمار کشاندن کوبا ، پورتوریکو ، هاوایی و فیلیپین توسط
دولت واشنگتن مطرح گردید . داستان پردازی های دروغین کاخ
سفید در سالهای بعد نیز همچنان ادامه داش: دروغگویی درباره
حادثه خلیج تونکین در سال 1964 ، دروغگویی به منظور
شستشوی افکار عمومی برای جنگ ویتنام در دو دهه 80 و
90میلادی، و بزرگترین دروغ که در مورد افغانستان و تجاوز و
اشغال خاک کشور ما از زبان سیاستمداران و سردمداران
آمریکایی عنوان گردید .
در مقاله ای که پایگاه خبری کانترپانج نشر کرده، به بررسی
ابعاد و جوانب دروغگویی بزرگ کاخ سفید در قبال افغانستان
اشاره شده است .
این دروغ بیش از آنکه در رسانه های وابسته به واشنگتن و هم
پیمانان آن یا از زبان مقامات دولتی مطرح گردد بطور تلویحی
عنوان شد. دروغ بزرگ آمریکا در افغانستان این بود که: هیچ
تفاوتی میان طالبان و القاعده وجود ندارد. جرج بوش، رییس
جمهور وقت آمریکا در این باره اظهار داشته بود: ما هیچ تفاوتی
میان تروریستها قایل نیستیم. بعلاوه اینکه حامیان آنها نیز
همانند خود آنها تروریست به شمار می آیند. بطن دکترین
سیاسی "بوش" بعنوان رییس جمهور همین موضوع بود.
هدف این دکترین القای یک دشمن برای امنیت و ثبات آمریکا بود
تا در لوای آن مقصود اصلی که همان " براندازی دولت ( یا دولت
هایی ) است که بر خلاف منافع و خواسته های واشنگتن اقدام
می کنند، محقق شود. بر اساس همین سیاست "طالبان و
القاعده " بعنوان تروریست و دشمنان شمار یک آمریکا عنوان
شدند.
بسیاری از مردم آمریکا در ابتدا الفاظی را که باراک اوباما برای
دو جنگ عراق و افغانستان پذیرفتند: جنگ عراق بعنوان "جنگ
انتخابی" و "اشتباه بزرگ استراتژیک" و جنگ افغانستان بعنوان "
جنگ ضروری" برای تنبیه و مبارزه با القاعده.
اما اکنون آنچه از نظرسنجی ها از مردم مختلف دنیا از جمله
شهروندان آمریکایی دریافت می شود این است که: جنگ در
عراق و افغانستان هزگر جنگ انتخابی یا جنگ ضروری نبوده
بلکه هر دو جنایت جنگی محسوب می شوند. بر اساس
نظرسنجی موسسه گالوپ در فوریه سال گذشته ، 49 درصد
مردم آمریکا اقدام دولت را در آغاز کردن جنگ افغانستان در سال
2001 یک اشتباه دانسته اند .
شاید سردمداران آمریکایی تصور می کردند که اگر جنگ عراق
را اشتباه استراتژیک بنامند می توانند به موفقیتی که در حمله
به افغانستان بدست آورده اند ببالند. اما اکنون این مطلب برای
همگان بخصوص آمریکایی ها روشن شده که هیچ "جنگ
خوبی" وجود ندارد یا حداقل این "جنگ خوب" آنگونه که آمریکا
اقدام می کند، نیست . حمله یک جانبه و یکباره به خاک
کشوری و آواره نمودن هزاران انسان نمی تواند خوب به شمار
آید. نگاهی به مداخله نظامی آمریکا و ناتو در لیبی و نتایج
حاصله از آن بخوبی اثبات کننده این موضوع است .
نکته مهم اینجا است که چنانچه طالبان و القاعده هیچ تفاوتی با
یکدیگر ندارند ( طبق دکترین دولت واشنگتن ) پس چرا آمریکا
زندانیانی را که متهم به حملات تروریستی هستند، یکسره از
زندانهای تحت حمایت آمریکا آزاد می شوند.