آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
ثبت خاطرات اولین حضور در چت روم یاران منتظر
یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۳ ۰۸:۵۵ بعد از ظهر
[#1]
|
||
مدیر انجمن
شماره عضویت :
44
حالت :
ارسال ها :
2792
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
773
دعوت شدگان :
12
اعتبار کاربر :
21876
پسند ها :
2658
تشکر شده : 3464
وبسایت من :
وبسایت من
|
اولین خاطره رو انگار خودم باید بنویسم عصر یک روز خرداد ماه (1392)داشتم ایمیلم ررو چک می کردم از اونجایی که در چندین مجله الکترونیکی عضو بودم هر روز کلی ایمیل برام ارسال می شد همینجور که یک یک ایمیل ها رو می خوندم به یه ایمیل برخوردم که نوشته بود بیا اینجا چت کنیم "منم که این ایمیل ها رو تا می بینم حذف می کنم ااین ایمیل هم خواستم حذف کنم که اشتباهی بجای اینکه رو دکمه حذف کلیک بشه رو لینک چت روم کلیک شد و ورودی چت روم باز شد خواستم تب (tab)باز شده رو ببندم یه لحظه مردد شدم حالا من پشت در ورودی مونده بودم وارد بشم یا نه
بابا اینم مثل بقیه روم های دیگه ببندش برو به کارت برس به کارت برس
یه چند دقیقه وارد شم ببینم چه خبره وارد روم شدم تعداد کمی کاربر تو روم بودند منم یه جا اروم نشستم ببینم اینجا چه خبره
به به چه کاربرایی؛ دارند در مورد انتخابات ریاست جمهموری صحبت می کنند من که سرم درد می کنه برای اینجور بحث ها؛ یه چند دقیقه که گذشت گفتم بهتره از یکی از کاربرا در مورد اینجا بپرسم
بزار نگاه کنم ببینم خصوصی کی برم(اون موقع کاربر مهمان می تونست خصوصی پیام بده)
کوثر؛ چه اسم قشنگی بزار برم خصوصیش ازش بپرسم رفتم خصوصی ابجی کوثر و در مورد فضای روم پرسیدم ابجی کوثر هم بطور کامل در مورد فضای روم بهم توضیح داد قربونش برم بعد که توضیحاتش روکامل داد چند بار گفت ابجی اسمت رو ثبت کن ولی خب من قصد موندن تو روم رو نداشتم از روی کنجکاوی اون سوال ها رو ازش پرسیده بودم ازش تشکر کردم و از روم خارج شدم.
فردای اون روز عصر داشتم وب گردی می کردم و اخبار ستادهای انتخاباتی رو دنبال می کردم که یهو یاد چت روم افتادم با خودم گفتم یه سر به روم بزنم ببینم بازم بحث انتخابات هست یا نه ؛اینجوری بود که برای بار دوم وارد چت روم شدم وارد که شدم دیدم به به چه بحث داغ انتخاباتی هستش یادمه دو کاربر به اسامی سامان ؛ انتی فریاد بودند که بحث رو دست گرفته بودند من دیگه نتونستم ساکت بمونم سرم درد می کرد برای اینجور بحث ها منم میخاستم حرف بزنم دیگه طاقت نیاوردم و اسم (programmer) رو ثبت کردم
ثبت این اسم همانا و دردسراش هم همانااااااااااااااا حالا یک یکی چه عمومی چه خصوصی در مورد اسمم می پرسیدن بعضیا هم میامدن خصوصیم و ازم می خواستند که اسمم رو تغییر بدم دلیلش رو که می پرسیدم می گفتند خب اینجا روم مذهبی هستش حالا من کلی باید توضیح می دادم که اسمم هیچ منافاتی بادین و مذهب نداره.
ایششششششششش نمیزارن بحث کنم که بابا کاری به اسمم نداشته باشین بزارین حواسم به بحث باشه
هر روز عصر کار ما شده بود بیام روم و بحث انتخاباتی کنیمگاهی بحث طولانی میشد و ادامه بحث می افتاد به شب و اینجوری شد که من اکثرا شبا هم میومدم روم و اینجوری با بقیه کاربرا آشنا شدم اولین دوستام تو روم هستی ؛دختر ولایی ؛بهشته؛زینب سادات بعد هم با نازنین و خاله گلش آشنا شدم و کم کم دوستی من و هستی و نازنین اینقدر صمیمی شد که سه تفنگدار ان روم لقب گرفتیم.
ویرایش ارسال توسط : admin
در تاریخ : سه شنبه ۱ مهر ۱۳۹۳ ۱۲:۱۶ قبل از ظهر |
||
|