آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
یک لحظه سکوت
جمعه ۴ مهر ۱۳۹۳ ۱۲:۲۰ بعد از ظهر
[#1]
|
||
بانو
شماره عضویت :
28
حالت :
ارسال ها :
967
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
333
اعتبار کاربر :
3698
پسند ها :
590
تشکر شده : 1295
|
لحظه هایی هستند که هستیم...
چه تنها،چه در جمع...اما خودمان نیستیم... انگار روحمان می رود، همان جا که می خواهد... بیصدا!!! بی هیاهو!!!همان لحظه هایی که... راننده آژانس می گوید: رسیدین!!! فروشنده می گوید: باقی پول را نمی خواهی؟؟!! راننده تاکسی می گوید: صدای بوق را نمی شنوی؟؟!! و مادر صدا می کند: حواست کجاست؟؟!! ساعت هایی که...شنیدیم و نفهمیدیم...خواندیم و نفهمیدیم...دیدیم و نفهمیدیم... و تلویزیون خاموش شد....آهنگ بار دهم تکرار شد! هوا روشن شد....چای سرد شد....در یخچال باز ماند... و در خانه را قفل نکردیم!!!و نفهمیدیم کی رسیدیم به خانه!!!!و کی عوض شدیم! و چطور یکباره آنقدر بزرگ شدیم... و موهای سرمان سفید شد... و از آرزوهایمان کی گذشتیم؟؟!! و کی دیگر برای همیشه فراموش کردیم ؟؟!! و کی فراموش شدیم!!! یک لحظه سکوت به احترام تمام لحظه هایی که خودمان نبودیم... |
||
|