آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
شیعیانی که دینشان به اندازه بال مگسی ارزش ندارد
چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۳ ۰۶:۲۹ بعد از ظهر
[#5]
|
||
یه بنده خدایی رو یادم میادش فوت کردند خدا بیامرزتشون
این بنده خدا دوره اون شاه خائن رفته بود کربلا وقتی از کربلا اومده بود گریه میکرد ومی گفت که چرا ما زمان امام حسین نبودیم که بریم کمکش کنیم ونگذاریم اینطوری به شهادت برسه(همه این حرفا روبرای پدربزرگم تعریف کرده بود--پدردوشهید عباس وپرویز ) گذشت تا انقلاب پیروز شده بودوجنگ شدوپسر این اقایی که کربلا رفته بودند سرباز بودن دوره جنگ ایشون با هزار جور کلک و پول دادن پسرش رو اورد نزدیک خودش واز میدان جنگ دورش کرد پدر بزرگم رفته بود به ایشون گفته بود فلانی چرا بچه ات رو نمیزاری بره جنگ فکر کن امام حسین الان منتظر تو هست که بری کمکش با فرستادن بچه ات به میدان جنگ کمک کن به امام حسین--بماند نفرستاد بچه اش رو جنگ تحمیلی وکنار خودش با افتخاربه زندگی ادامه داد..........حال این افرادی که اینطوری انجام میدن واین مسخره بازیا رو در میارن ومیخوان سگ باشن برای ا مام حسین روز واقعه از افراد فراری هستن ودرتاریکی شب فرار خواهند کرد..... در دفاع مقدس پدربزرگم وسه تا پسراش رفتن میدان جنگ ودوتا شهید شدن ویکی از اونها جانباز شد وپاش قطع شد حالا بشنوید از همون پسری که باباش اوردش نزدیک خودش ونذاشت بره جنگ گذشت تا چند سال پیش این پسر پاش یکی از انگشتاش مشکلی پیدا کرد ودکترها گفتند باید انگشتش قطع بشه بازم فایده نکرد وگفتن باید یکی از پاهاش قطع بشه وبازم فایده نداشت ونمیدانم چه بیماری داشت که اون یک پاشم قطع کردن والان دوتا پا نداره ومن موندم تو حکمت کارهای خداوند اگر به میدان جنگ رفته بود چی میشد .حالا چی شد....... |
|||
|