آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
اه؛تاکی ز سفر باز نیایی؛بازا
یکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۳ ۱۲:۳۲ قبل از ظهر
[#1]
|
||
روز و شب فکر و خیالم شده آن یار کجاست؟
آن ذخیره گوهر عالم اسرار کجاست؟ آن سفر کرده چرا از سفرش بازنگشت؟ وآن که ما را به غمش کرده گرفتار کجاست؟ بی جمالش همه جا تیره بوَد تار بوَد روشنی بخش جهان، منبع انوار کجاست؟ داد مظلوم که باید بستاند ز ستم؟ یار مظلوم چه شد؟ دشمن کفار کجاست؟ تشنه عدل بوَد این بشر روی زمین یادگار علی آن حیدر کرّار کجاست؟ کاظمین و نجف و کرببلا نیست مگر؟ سامرا هم نبوَد؟ آن شه ابرار کجاست؟ جمکران، مشهد و قم است بقیع یا که حراء؟ بارالها! تو بگو آن گل بی خار کجاست؟ کار عشاق گره خورد خدایا مددی آن که باید بگشاید گره کار کجاست؟ داغ وصلش به دل منتظران ماند که ماند آن طبیبِ دل زار و تن بیمار کجاست؟ هرچه پرسید کیان هیچ جوابی نشنید نشد آگه به خدا جایگه یار کجاست. |
|||
|