آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
درد و دلم با اقا امام رضا ( حتما بخوندید از ته دلم می نویسم )
دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۳ ۰۱:۲۸ بعد از ظهر
[#1]
|
||
مدیر انجمن
شماره عضویت :
44
حالت :
ارسال ها :
2792
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
773
دعوت شدگان :
12
اعتبار کاربر :
21876
پسند ها :
2658
تشکر شده : 3464
وبسایت من :
وبسایت من
|
از نگاه کردن به عقربه هاي دقيقه شمار ساعت که خسته شوي
از لحظه هاي تنهايي و بي همراهي که خسته شوي از بغض هاي فرو مانده در گلويت که خسته شوي از لبخندهاي تلخ مصنوعي ات که خسته شوي از ترس هاي کودکانه هميشگي ات که خسته شوي از دلگيري هاي مُدامت که خسته شوي از چشم هاي دل نگرانت که خسته شوي از پاهاي خسته در راه مانده ات که خسته شوي از ناصبوري هايت که خسته شوي، از نارفيقانت که خسته شوي از دنياي بي روحت که خسته شوي از هجوم نامهرباني هاي دنيا که خسته شوي از آرزوهاي کالت که خسته شوي، اصلاً از دنيا که "بريده" باشي آن وقت دلت مي خواهد بروي يک جايي مثل حرم بنشيني يک جاي دنج توي صحن زل بزني به تک تک آدم هايي که نمي داني چه روزگاري دارند زل بزني به کبوترهايي که گاهي دلت مي خواهد جاي آن ها باشي زل بزني به آسمان آرامِ حرم و کلي عشق مهرباني و اميد از آسمانش هديه بگيري ... نه! اصلاً بگذار يک جور ديگر بگويم؛ وقتي که يک جور غمي سراغت را مي گيرد که فقط يک درمان دارد وقتي که دلتنگش مي شوي وقتي که دلتنگت مي شود وقتي که هواي کميل خواندن مي کني وقتي که هواي نفس کشيدن در هوايش را مي کني وقتي که دوست داري بروي به يک جايگاه امن به يک آرامش گاه آسماني و بلند بلند بخواني اش بلندبلند بگويي "ياغياث المستغيثين" بلندبلند بگويي پشيمانم، دل شکسته ام، عذرخواهم بلند بلند بخواني اش و گريه کني بخواني اش و سبک شوي.. آن وقت است که دوست داري بروي يک جايي مثل حرم ... |
||
|