با زهم یک جمعه دگر شد . . .
چشمانم به رنگ آسمان پنجره است،
آرام آرام سرد می شود. . .
چشمانم!
(درغم بزرگی است )
هفته ای دگر آغاز . . .
و آفتاب نگاهم سرخ . . .
بار دگر دلم آواره شد . . .