آي انهايي که بعد از نماز صبح دعاي عهد مي خوانید چه ميکشيد از اين فراق...!
آي عهد خوان ها که با آقایتان هميشه عهد مي بنديد و آقا هم با شما عهد مي بندد
اگر شما يک بار فقط يک بار آن هم در جمکران یک صبح جمعه دعاي عهد بخوانيد آقا مي آید
و دست شما را ميگيرد.... خوش به حالتان اي عهد خوان هاي با معرفت آقا...
من بيچاره من گنه کار که نمي دانم چقدر عهد خواندم و عهد شکستم .........
ببخش آقاجان.........
آي ندبه خوان ها خوش به حالتان که جمعه ها دل به آقایتان مي دهيد
چه کنم که ندبه خوان قابلي نبودم ...آقا ببخش مرا ...
اين سخت است که اسم خود را گذاشته ام منتظر ولي... چه انتظاريي!!!
چه انتظاريست که انتظارش جز عهد شکني چيز ديگری نيست.......
درک معناي انتظار سخت است ...چه کنم که اين انتظار نيز سخت است
تو باشي ولي چشمانم بيناي ديدن تو نباشد ...
اي عزيزم جانم به فدايت مولاي من ... نظري کن آقا!