آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
در فراق کربلا
سه شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۱۸ بعد از ظهر
[#3]
|
||
قصه ماندن وبودن را نمیدانم انقدر خراب که ماندن میسر نیست گاهی یادم می اید گناهانم مرا مچاله کرده است به خود نگاه میکنم شرمنده میشوم از بندگی وبه تو نگاه میکنم امیدوار حال دل خرابِ مرا تو آباد میکنی.
اینروزها چشمی اه وچشمی اشک وگاهی با خود میگویم انروز واین روز نحس است ولی به همان سرعتی که ان فکر از ذهنم گذشته است فکری به ذهنم می ایدکه روزها همه وهمه افریده حضرت حق هستند و این من هستم که اعمال نحس دارم در آن روز وان نحسی همان گناهانم است وخداوند را عشقی است به منتهای خلقت ومن شرمنده ترین مخلوق خداوند شده ام دراین روزها |
|||
|