آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
حکمت 15 تا 21
پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۱۲ بعد از ظهر
[#8]
|
||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : حافظ حکمت های نهج البلاغه » حکمت 16 : شناخت جايگاه جبر و اختيار (اعتقادى ، معنوى) وَ قَالَ [عليه السلام] تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِيرِ حَتَّى يَكُونَ الْحَتْفُ فِى التَّدْبِيرِ . امام علیه السلام فرمود:
كارها چنان در سيطره تقدير است كه چاره انديشى به مرگ مى انجامد.
قضا و قدر بر امورند حاکم / که تدبیر با مرگ گردد ملازم
تقدیر الهی و تدبیر بشر :قضا و قدر الهی چنان نیست که تدبیر بشر مانع آن باشد . اگر خدا بخواهد کاری انجام گیرد ولی اراده همه مخلوقات بر خلاف اراده او باشد کسی را توان این نیست که قدمی در جهت خواست خود بردارد. این بدان جهت است که مقدرات خداوند بر تدبیرات بشر سیطره و احاطه دارند. پس اگر مقدرات و تدابیر هم جهت باشند آن کار به انجام می رسد و گرنه آنچه خداوند خواسته است همان میشود نه آنچه بشر تدبیر و قصد کرده است. گاه کسی مسیر یا عملی را با کمترین احتمال ضرر و خطر پیش بینی می کند و برای آن با کمال دقت نقشه ها می کشد اما آن عمل مرگ را برایش به ارمغان می آورد در حالی که اراده خدا هم مرگ بود و او خود به تدبیر خویش به سویش حرکت نمود این حکمت نظیر حکمت 451 است . ؟ اگر تمام مقدرات به دست خداست دلهره در کارها برای چیست؟ اگر راه را با دقت و فکر انتخاب کرده ایم بقیه آن را باید به دست خداوند سپرد ولی توکل به خدا و طلب خیر از او را هم نباید فراموش نمود. در حوادث و مقدرات الهی نباید یکدیگر را مقصر بدانیم مثلا نباید بگوییم تو چنین و چنان کردی و یا اگر تو این کار را نمی کردی این گونه نمی شد. از این نمونه این است که گاهی گفته می شود اگر فلانی ماشین نمی خرید یا به مسافرت نمی رفت الان زنده بود یا دست و پایش نمی شکست!! البته گاهی اعمال خود انسان نتایج نا مطلوبی دارد مثل آنکه شخصی بدون تامل ، دقت، توکل و طلب خیر از خداوند آن عمل را انجام داده باشد. خداوند به پیامبرش فرمود : و هرگز در مورد کاری نگو من فردا آن را انجام می دهم مگر اینکه بگویی اگر خدا بخواهد ( سوره کهف آیه 24) خداوند در این آیه توحید افعال و اراده را به ما می آموزد و دستور می دهد که کسی نباید در امور مختلف ادعای استقلال در عمل و بی نیازی از مشیت خدا و اذن او نماید . پس هر کاری در عالم تحت توجه و سیطره و اراده خداست ( لا حول و لا قوة الا بالله ) عرفا از این مفهوم تعبیر به (( فنای در خدا شدن )) می نمایند یعنی همه کارها و همه چیز را از او دانستن و از او دیدن . |
||
|