آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
~≈٭ خاطرات و تجربیات امربه معروف و نهی از منکر ٭≈~ شما هم شرکت کنید...
پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۰:۰۲ بعد از ظهر
[#1]
|
||
بانو
شماره عضویت :
1310
حالت :
ارسال ها :
3265
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
431
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
74079
پسند ها :
5100
تشکر شده : 6163
|
بسم الله الرحمن الرحیم
شکسته شدن قبح گناه با تشکر از خانم «مریم»: چند روز پیش در کلاس نشسته بودیم و ساعت درسی تمام شد . نماینده گفت که رئیس دانشگاه قرار است صحبتی با دانشجویان داشته باشد پس همگی به کلاس 3 بروید که بزرگتر است . خلاصه راه افتادیم و رفتیم. درون کلاس نشسته بودیم و تقریبا کمتر از نصف کلاس پر شد. پسر و دختری که می دانستیم با هم دوست هستند و همکلاسی ما بودند هم آنجا بودند . در طول این دو سه سال همه از این قضیه خبر داشتند ولی هیچ کس از جمله من تذکر نمی دادیم . اماگاهی با اخم کردن و روش های غیر زبانی کار می کردم اما اثر نداشت و همین باعث شده بود قبح گناه شکسته شود . سرم را برگرداندم و در کمال ناباوری دیدم که پسر از پشت صندلی سرش را کنار گردن و نزدیک قفسه سینه دختر خم کرده و در حال حرف زدن هستند . قبلا هم از این رفتارها دیده بودم ولی نه به این شدت . آن لحظه احساس کردم اگر حرفی نزنم مسلمان نیستم و نمازهایم قبول نیست . به دوستشان که در کنار آنها بود با ناراحتی گفتم که لطف کنیدبه دوستتان بگویید که دست بردارند و کارشان خیلی زشت است . ایشان گفتند حتما. دوستانم که آنها هم محجبه بودند حرص خوردن مرا دیدند و گفتند کارت اشتباه بود ، خودت را درگیر نکن و از این حرفها . خیلی عصبانی بودم . تا شب فکر می کردم که کارم اشتباه بود یا نه . هفته بعد که سر کلاس آمدم دیدم که به همدیگر نزدیک نمی شوند و مراعات می کنند.خیلی خوشحال شدم. |
||
|