آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
شبی تنگ....
جمعه ۹ امرداد ۱۳۹۴ ۰۶:۰۵ بعد از ظهر
[#2]
|
||
بانو
شماره عضویت :
499
حالت :
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
1103
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
باز هم غروبی تنگ
غروب جمعه وتو چه میدانی که من در کدامین جاده به انتظار تمام خوبی ها نشسته ام عهدم را باتو خواندم مولای من میترسم باز هم برگردم به کورسویی که تونبودی ونفس هایت را کم داشتم قد م های کودکیم را بادستان محکمت استوار کن بگذار نلغزم بگذار از نگاهت نیفتم چاره ای جز تو ندارم مولای من می دانم بسیار می دانم که بارها وبارها از تودور بوده ام وتو به من نزدیک لمس مهربان سرانگشتت مرا به خود اورده مگذار گم بشوم گم شدن من همپایه ی کم شدنم است بگذار در حریر لطف تو باشم . |
||
|