آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
سوال : مجردی بهتره یا متاهلی؟؟؟با کلی بحث دیگه...
سه شنبه ۱۳ امرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۰۰ بعد از ظهر
[#34]
|
||
یه تحقیق بکنید ببینید بیشترین طلاق تو قشر مرفه هست یا قشرکم دارمدی که به قول خیلیا پول تو جیبشون وحسابشون نیست...خواهشا برید تحقیق کنید مشکل یه جای دیگس
بزرگوارن هم از صحبتها خواهش میکنم ناراحت نشن من از یه راهی رفته با همه صحبت میکنم همون راهی که یه پسر جوان الان میخواد بره.... من خودم هیچی نداشتم آس وپاس بودم سربازیم نرفته بودم بعدش سربازی رفتم کار هم پیدا شد وخونه ساختیم ماشین داریم وبهترین قسمت زندگیم الان هستش که میوه های باغ زندگیم را دارم میبینم وهر روز وقتی سوالی در مورد دینداری یا حتی مسائل متفرقه میکنن ذوق زده میشم وهزاران بار خدا رو شکر میکنم.(تو خونه با پسرم فوتبال میکنیمشما بعدااین کار رو نکنید چون هر چی بشکنه باباب مقصره)هنوز پسر ودخترم وقتی میرم مدرسه شون شاد میشن با رفتنم وبا نرفتنم ناراحت میشن..پس زندگی که بچه های جوان ما میخوان خیلی ارمانیه تا وقتیم که دورتا دورش راه میرید به جایی نمیرسید برید ازدواج کنید اللهم انی اسئلک من فضلک یا علی بگین وشروع کنید.تا کی هر روز میخواین بگین کار نداریم هیچی نداریم خدا هم قهرش میگیره میگه وقتی به من اعتماد نداری منم این هیچیت رو هر روز هیچی تر میکنم تا بفهمی یه خرده اعتماد داشته باشی....من حرفهایی که زدم از روی ارمانگرایی نبود از روی واقعیت بود.حواستون باشه اگر الان که موقعش هست وخدا میخواد شما نخواستین یه موقعی میشه خدا نمیخواد ولی شما میخواین وبعدش میگین این دختر اونی نبود که من میخواستم ویا دختر میگه این پسر اونی نبود که من میخواستم حواستون باشه هر طوری به زندگی نگاه کنیدزندگی هم همونطور بهتون نگاه میکنه.....اگر از صبح اول وقت گفتید اینم شد روز تا اخر روز همینه براتون بد میاد ولی اگر گفتید خدایا رضاًبه رضاک ببینید چقدر روزتون خدایی میشه وکمکتون میکنه تو بدترین شرایط یادم رفت اینو بگم دیروز یکی از بچه های جوان پیشم بودگفتم چیکار کردی متاهل شدی گفتش بله گفتم یکبار گفت مگه قراربود چندبار متاهل بشم گفتم تا داغی دوسه باری البته به شوخی گفتم.ایشون گفت یادته یه روزی بهم گفتی بروازدواج کن وبابات فکر کنه یه بچه بیشتر داره والان متاهل شدم وزندگی خوبی داریم والان اومدم برم سربازی وجالبه که خیلی رضایتم داشت کارم نداشت البته اینم بگم وضع خانواده اش متوسط بود فکر نکنید باباش پول دار بودا.... حالا خود دانید بیاین بازم بگین نمیشه نمیتونیم تا خدا هم به موقعش بهتون بگه نمیشه نمیتونید ونمیخوام یه بار ویرایشش کردم چون چندتاغلط املایی داشتم.یه هویی یکی از بچه ها میاد ومیگه شدی 18 دوتا غلط داشتی از ترس بعضی خواهرا مجبورم سریعاغلط های املایی رودرستش کنم وگرنه سریع نمره مون رو صفر میدن بازم به برادرامون نمره بهمون میدن چیزی نمیگن غلط غلوط داری اخه من چقدر قلط نوشتیمکه میان بهم میگن غلت داری تو نوشتهات
ویرایش ارسال توسط : سینا
در تاریخ : سه شنبه ۱۳ امرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۱۱ بعد از ظهر |
|||
|