آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
جانبازسرفراز و عزیز میهنمون (پدر بزرگوار خواهر خوبمون الی . ارمیا) به همرزمان شهیدش پیوست.
جمعه ۲۰ شهریور ۱۳۹۴ ۰۶:۱۹ بعد از ظهر
[#19]
|
||
عضو
شماره عضویت :
253
حالت :
ارسال ها :
422
محل سکونت : :
.
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
316
دعوت شدگان :
3
اعتبار کاربر :
4034
پسند ها :
355
تشکر شده : 584
|
صد مرتبه روی درد را کم کردی
آنقدر که پشت مرگ را خم کردی
از دوش تو با طلوع تاول خواندم
در ساحت صبح غسل شبنم کردی
مستیست که از می محرم زدهاست
با زخم به روی زخم مرهم زده است
با دلهره نشمری تاولها را
صبح است و دوباره باغ شبنم زده است
دیدم دیدم شبی رخات را دیدم
آن خال سیاه را سحر بوسیدم
آن شب به شهادت همه تاولها
از شوق تو در پوست نمیگنجیدم
او آینهدار آفتاب دریاست
هرصبح و غروب در رکاب دریاست
با آتش بادهای مسموم بگو
این تاول آتشین حباب دریاست
از حنجرهات نوای خون میشنوم
در هر دم و بازدم جنون میشنوم
تا رفت نفس نوای انالله
چون آمد الیه راجعون می شنوم
چشمهای ما بسته چشمهای تو وا شد
بین خواب و بیداری آفتاب پیدا شد
ناگهان کبوترها آسمان پر از پرها
در به روی ما بسته در به روی تو وا شد
از کویر تا کارون از شلمچه تا مجنون
ناگهان همه صحرا هرچه بود لیلا شد
شام بیقراری رفت صبح آرزو آمد
پایِ تخت جانبازی پایتخت دلها شد
از غروب تاسوعا آمدی به عاشورا
آن شب پر از حسرت از دم تو فردا شد
لحظهی ملاقاتت نغمه مناجاتت
زخمهی جراحاتت لااله الا شد
ای شکفته در هر آه با ترنم دلخواه
لااله الا هو لااله الا الله
|
||
|