آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
هو الرزاق
سه شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۴ ۱۰:۵۰ بعد از ظهر
[#1]
|
||
عضو
شماره عضویت :
1319
حالت :
ارسال ها :
681
محل سکونت : :
زیر سایه ی مرتضی علی هستم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
166
اعتبار کاربر :
6414
پسند ها :
744
تشکر شده : 307
|
حاتم طایی در زمان حیات که بخشنده بود هیچ ، نوشته اند که بعد از حیات نیز دست از جود و جوانمردی برنداشت . آورده اند که جمعی از بنی امیه شبی را در کنار قبر حاتم به صبح رساندند ، یکی از آن جماعت که " ابی الخیر" نام داشت ، چند بار به سر قبر حاتم رفت و گفت : ما را امشب میهمان کن که به تو وارد شده ایم!!
همراهان ، " ابی الخیر" را چند بار از این کار منع کردند ، سحر چون اراده رفتن کردند " ابی الخیر" گفت : دیشب خواب دیدم که حاتم از گور بیرون آمده و شتر مرا پی کرده است ، چون نزدیک شتر رفتند ، شتر قادر به حرکت نبود ، پس آن را کشته و خوردند. چون گذر آنها بر قبیله" طی" افتاد پسر حاتم را دیدند که شتری را گرفته ، می آورد و می گوید :" ابی الخیر" کیست؟ پسر حاتم آن شتر را به " ابی الخیر" تسلیم کرد و گفت : پدرم دیشب در خواب به من گفت: من شتر " ابی الخیر" را جهت او و همراهانش بکشتم .عوض آن بده |
||
|