آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
مرحم زخمها
شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۴ ۰۵:۲۳ قبل از ظهر
[#13]
|
||
عضو
شماره عضویت :
901
حالت :
ارسال ها :
761
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
283
اعتبار کاربر :
8583
پسند ها :
894
تشکر شده : 676
|
سؤال 12. پدرم مرا ناديده ميگيرد، اجازۀ ادامۀ تحصيل به من را نداد و حتّي براي او اين موضوع بياهميّت است. حالا دربارۀ ازدواجم بیدليل مانع ميشود. او بهحرف هيچکس گوش نميدهد. شما بگوييد جوانی که با همه چيز پدرش ميسازد، کار ميکند، در حالیکه نفقه وظيفۀ پدر است، با چه اميدي زندگي کند؟ او آبروي مرا برده است، هروقت خواستگاري ميآيد، با دعوا او را بيرون ميکند. خواهش ميکنم مرا راهنمايي کنيد و در حقّم دعا کنيد. پاسخ: نامۀ شما را خواندم، ناراحت شدم و برای شما دعا کردم و باز هم دعا ميکنم که هرچه زودتر مشکل شما رفع شود. اوّلاً: ازدواج شما دير نشده است، انشاءالله بهمرور زمان راضي ميشود و همسر خوبي براي شما پيدا ميشود. ثانياً: بايد مادر شما و ديگران، از خويشان و دوستان مرتب با مهرباني و زبان خوش به او بگويند. عجله نکنيد و خود را ناراحت نکنيد که اينها مشکل را رفع نميکند؛ بلکه خود مشکلزا ميشود. ثالثاً: با پدر و مادر، گرچه تقصيرکار باشند، بايد کوتاه بیایید تا خداوند پاداش دنيا و آخرت را بهشما عنايت فرمايد. رابعاً: دعا و توسّل به اهلبيت«سلاماللهعلیهم� � را فراموش نکنيد که خيلي کارساز است و در زندگي هيچوقت و در هر حال، مأيوس نشويد که يأس از رحمت خداوند علاوه بر اينکه گناهی بزرگ است، رحمت خداوند را قطع ميکند و عاقبت بدي دارد. |
||
|