آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
صبحت بخیر آقای من................
جمعه ۴ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۲۹ قبل از ظهر
[#3]
|
||
بانو
شماره عضویت :
1310
حالت :
ارسال ها :
3265
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
431
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
74079
پسند ها :
5100
تشکر شده : 6163
|
آقاجان!!!
جمعه ها در تلاطم ندبه ها خیره می شوم، تا مگر هرم نگاه گرمت مرا نیز در بر بگیرد. دلم در حجاب غیبت گرفت، بیا و مرا از این سکوت رها کن، مولای من! تویی که در دلم شراره شور می افکنی و جاده لحظه هایم را پر از ترانه عبور می کنی، غنچه وجودمان به امید آبیاری تو تشنه مانده است. بیا ودل خشکیده مرا آب بده، آقا! بیا و مرا از این سکوت لحظه ها جدا کن. مهدی جان! روزها از پی هم می گذرند و دلها در آتش هجرانت می سوزند، قناری ها دیگر نای نغمه سرایی ندارند و دلها دیگر هوس غزل گفتن. دیگر نمی توانم بال های پرنده ی دلم را بشکنم تا مانع پروازش به سوی تو شوم دیگر نمی توانم غنچه ای را که با هزاران امید در باغ دلم روییده زیر خاکستر نیمه افروخته ی جانم مدفون کنم. |
||
|