آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
سنگر خاطرات ۲۷
سه شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۴۱ قبل از ظهر
[#4]
|
||
عضو
شماره عضویت :
2750
حالت :
ارسال ها :
123
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
92
اعتبار کاربر :
1537
پسند ها :
32
تشکر شده : 254
وبسایت من :
وبسایت من
|
🔹🔶🔷سنگر خاطرات🔶🔷🔸
✅ سینه خیز به خاطر نماز جماعت!
👥 جمعی از اسرا
📖 افسر اردوگاه معروف به عمروعاص از افرادی بود که شدیدا با نماز جماعت و روزه داری مخالف بود و هر زمان خبری از این دست می شنید٬ با قیافه ای برافروخته رو به تمام اسرا می کرد و هرچه لیچار از دهانش خارج می شد٬ می گفت. برای یافتن امام جماعت٬یک سرباز عراقی را موظف کرده بود که از پنجره٬ داخل آسایشگاه را زیر نظر داشته باشد.ما نیز برای این که لو نرویم٬به امام جماعت می گفتیم که همگی در یک ردیف نماز را به جای بیاوریم و این گونه بود که عمروعاص بیشتر عصبانی می شد و این بار تمام صف را برای تنبیه به چاله های پر از آب اردوگاه می برد و وادار به سینه خیز رفتن می کرد.بعد از آن به زمین پر از خاک برده و مجبور می نمود که در آن غلت بزنیم. به طوری که موقع ورود به آسایشگاه هیچ کس متوجه قیافه مان نمی شد و فقط صدای صلوات و تکبیر بچه ها بود که به ما روحیه ی مضاعف می داد.
📚 منبع:سیره شهدای دفاع مقدس 📒 ج۱۴ 📄 ص ۲۲۶ samat.blog.ir |
||
|