آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
بخونید جالب تنها نجات یافته کشتی، اکنون به ساحل
شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۱:۵۰ بعد از ظهر
[#2]
|
||
عضو
شماره عضویت :
1703
حالت :
ارسال ها :
1106
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
197
اعتبار کاربر :
5114
پسند ها :
444
تشکر شده : 0
|
در روایات آمده: بانویی فقیر و بینوا در عصر حضرت داوود ـ علیه السلام ـ زندگی میكرد. با اندك پولی كه داشت هر روز (یا هر چند روز) اندكی پشم و پنبه میخرید و به كلاف نخ تبدیل مینمود و سپس آن را میفروخت و به این وسیله معاش ساده زندگی خود و بچههایش را تأمین میكرد. یك روز پس از زحمات بسیار و تهیه كلاف، آن را برای فروش به بازار میبرد. ناگهان كلاغی با سرعت نزد او آمد و آن كلاف را از او ربود و با خود برد.
بانوی بینوا بسیار ناراحت شد، سراسیمه نزد حضرت داوود ـ علیه السلام ـ آمد و پس از بیان ماجرای سخت زندگی خود و ربودن كلافش از ناحیه كلاغ، عرض كرد: «عدالت خدا در كجاست؟... حضرت داوود ـ علیه السلام ـ به او فرمود: «كنار بنشین تا درباره تو قضاوت كنم.» این از یك سو، از سوی دیگر گروهی در میان كشتی از دریا عبور میكردند كه بر اثر سوراخ شدن كشتی در خطر غرق شدن قرار گرفتند. نذر كردند اگر نجات یافتند هزار دینار به فقیر بدهند. خداوند به آنها لطف كرد و همان كلاغ را مأمور كرد تا آن كلاف را از دست آن بانو برباید و به درون كشتی بیندازد و سرنشینان به وسیله آن كلاف، تخته كشتی را محكم كرده و سوراخ را ببندند. آنها از كلاف استفاده نموده و نجات یافتند. وقتی كه به ساحل رسیدند به محضر حضرت داوود ـ علیه السلام ـ برای ادای نذر آمدند، هزار دینار خود را به حضرت داوود ـ علیه السلام ـ دادند و ماجرای نجات خود را شرح دادند. حضرت داوود ـ علیه السلام ـ حكمت و عدالت و احسان خداوند را برای آن بانو بیان كرد، و آن هزار دینار را به او داد، آن زن در حالی كه بسیار خشنود بود، دریافت كه عادلتر و احسان بخشتر از خداوند كسی نیست. |
||
|