آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
بهترین تلنگر سال 96 به من
جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۹۶ ۰۸:۵۹ بعد از ظهر
[#5]
|
||
سلام اولا شهادت امام هادی علیه سلام و بهتون تسلیت میگم
من تو سال ۹۵ و ۹۶ زندگیم پر شده از تلنگرای جدی، هر اتفاقی میوفته یه تلنگری میشه برام مثلا نیت به چیزی میکنم و دقیقا چند روز بعدش بهم ثابت میشه نیت ای که کردم به صلاح خودم نبود، یه روز داشتم یه مطلبی میخوندم که توجهمو به خودش جلب کرد و یجورایی تلنگر شد برام و فکر نمیکردم جوراب نپوشیدن آنقدر جدی باشه آخه چند روز قبلش سفر راهیان رفتیم چنتا دختر بدونه جوراب خواستن رو خاک راه برن و مسئولمون گفت نه، من دلیل نه گفتنش ومتوجه نشدم و بفکر فرو رفتم وقتی برگشتم از سفر به پیامی از یه کانالی جواب سوالمو مشخص کرد که اینجا همون متن و میزارم شاید برای شمام تلنگری باشه... 🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 ✳️ خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇 🌺ام البنین🌺 سلام به همه عزیزان✋ من ام البنین هستم به خاطر اسمم خیلی از تصمیمهای مهم زندگیمو گرفتم مثل مقابله با ترسهام چون من قبلا خیلی ترسو بودم اما الان نه یا محبت اهل بیت چون حضرت ام البنین علیه السلام عاشق اهل بیت بودن ومدافع ویار و یاور اهل بیت تربیت کردن خیلی مصمم ومحکم بودند انشاءالله ماهم بتونیم این راه رو ادامه بدیم☺️🌹 خاطره بنده برمیگردد به حدودا شش یا هفت سال پیش که بنده اونوقت چادری بودم ولی بی احتیاط نسبت به حجاب کامل😔 مثلابعضی وقتها موهام معلوم بود واز روی تنبلی هم بیشتر اوقات جوراب نمیپوشیدم خاله ام همیشه میگفت به خاطر جوانی وزیبایی که داری باید بیشتر حجابت رو رعایت کنی اممممما کو گوش بدهکار😥 تا اینکه یک روز دوباره باعجله وبدون جوراب رفتم بیرون ویک آقایی چشمش بهم افتاد سرش رو انداخت پایین و چشمش به پام افتاد احساس کردم تحریک شد و اومد باهام حرف بزنه خیلی عادی چندتا سوال پرسید و رفت البته نه که بخواد مزاحمت ایجاد کنه فهمیدم چه غلطی کردم یک نفر روبه گناه انداختم😣😞 شبش خواب دیدم داخل یک صحن هستیم که وسطش یه چشمه هست وجمعیت زیادی میان اطرافش میبینند ومیگن این نهر علقمه هستش روضه خون داشت روضه میخوند وهمه گریه میکردند😭 به جز من داشتم از خودم سوال میکردم پس چرا من گریه ام نمیاد که دیدم تابلویی که عکس حضرت ابوالفضل علیه السلام داخلش بود از دور وازبالای نهر حرکت کرد و اومد نزدیک من وبامن حرف زد وباعصبانیت خیلی زیاد طرف در خروجی اشاره کردند وگفتند میری بیرون هر وقت جوراب پیدا کردی بر میگردی از اون خواب به بعد هدبند روسری و ساق دست و جوراب رو همیشه دم دست میزارم☺️ حتی تو خونه اگه داماد و پسر عمو وعمه و خاله ودایی هم باشن برام فرقی نمیکنه همه بهم میگن چرا تو خونه جوراب میپوشی یا هدبند میزاری وقتی خوابمو تعریف میکنم دیگه چیزی نمیگن یه چیز دیگه ایی هم میخاستم بگم اینه بعضی دوستان از مسخره کردن بقیه ناراحت میشن یا اینکه روتصمیماتشون تاثیر میزاره وقتیکه انسان مطمئن باشه که کارش درسته نباید ناراحت باشه خلاصه شعار من تو زندگیم اینه'مهم نیست بقیه چی فکر میکنن مهم اینه که کار درست چیه ' وقتیکه کارم اشتباه باشه حالا بقیه تاییدم کنن واقعا اون کار چه ارزشی داره این راه وروش مال عاشق هاس خدایا همه مون رو عاشق خودت کن💚💚💚 الهی آمین 🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 #خاطره_چادری_شدن_ام_البنین #چیشد_چادری_شدم67 البته فقط همین یدونه تلنگر نبود ، خیلی تلنگرا تو این چند ماه بهم خورده که اگه بخوام بگم باید کتاب نوشت، ان شالله که روزی کتاب بشه. التماس دعا |
|||
|