آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
غزل های فاضل نظری
سه شنبه ۳ امرداد ۱۳۹۶ ۱۱:۵۱ بعد از ظهر
[#20]
|
||
عضو
شماره عضویت :
3449
حالت :
ارسال ها :
166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
53
اعتبار کاربر :
619
پسند ها :
56
تشکر شده : 43
|
ناگزیر از سفرم ، بی سر و سامان چون «باد» به «گرفتار رهایی» نتوان گفت آزاد کوچ تا چند ؟! مگر می شود از خویش گریخت «بال» تنها غم ِ غربت به پرستوها داد انکه مردم نشناسند تورا غربت نیست غربت آن است که «یاران» ببرندت از یاد عاشقی چیست ؟ به جز شادی و مهر و غم و قهر ؟! نه من از قهر تو غمگین ، نه تو از مهرم شاد چشم بیهوده به آیینه شدن دوخته ای اشک ان روز که آیینه شد از چشم افتاد #فاضل_نظری |
||
|