آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
غزل های حسین منزوی
دوشنبه ۹ امرداد ۱۳۹۶ ۰۳:۱۱ قبل از ظهر
[#12]
|
||
عضو
شماره عضویت :
3449
حالت :
ارسال ها :
166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
53
اعتبار کاربر :
619
پسند ها :
56
تشکر شده : 43
|
نخفته ایم که شب بگذرد، سحر بزند
که آفتاب چو ققنوس، بال و پر بزند نخفته ایم که تا صبح شاعرانه ی ما ز ره رسیده و همراه عشق در بزند نسیم، بوی تو را می برد به همره خود که با غرور، به گل های باغ سر بزند شب از تب تو و من سوخت، وصلمان آبی مگر بر آتشِ تن های شعله ور بزند تمام روز که دور از توام چه خواهم کرد هوای بستر و بالینم ار به سر بزند؟ چو در کنار منی کفر نعمت است ای دوست دو دیده ام مژه بر هم، دمی اگر بزند! بپوش پنجره را، ای برهنه! می ترسم که چشم شور ستاره، تو را نظر بزند! غزل برای لبت عاشقانه تر گفتم که بوسه بر دهنم عاشقانه تر بزند #حسین_منزوی |
||
|