آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
نمایش موضوع به شکل عادی | |||
اطلاعات نویسنده |
غزل های حسین منزوی
دوشنبه ۹ امرداد ۱۳۹۶ ۰۳:۵۷ قبل از ظهر
[#46]
|
||
عضو
شماره عضویت :
3449
حالت :
ارسال ها :
166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
53
اعتبار کاربر :
619
پسند ها :
56
تشکر شده : 43
|
با تو بیمش نیست از دریای توفانزا دلم
بلکه با تو میزند شلاق بر دریا، دلم میستیزد همچنان با پشت گرمیهای تو با شب تاریک و بیم موج و توفانها، دلم گرچه اینان با هماند اما به بویت میبرد جنگ را ز امواج زنجیری، تک و تنها دلم با امید ساحلی کانجا چراغت روشن است، تخته بیرون میبرد زین ورطه بیپروا، دلم بیمحابا تن به غوغای حوادث میدهد زَهرهی مرغان توفان است آری، با دلم تا رساند عشقبازی را به اوج آسمان ساخته فوارهها از خون - نهنگآسا - دلم با تلاطمهای عشقت زیر و بالا میشود بیکه درماند دمی زین زیر و زان بالا، دلم عقل دوراندیش، ساحل را نشانم میدهد عشق را میجوید از خیزابها، اما، دلم نفس رفتن نیز گاهی بیرسیدن مقصدیاست، - طوفها کرده است در اطراف این معنا دلم - یاریات گر دریغ از من نداری، بیگمان میکشاند سوی ساحل کشتی خود را، دلم دورم از ساحل اگر من، تو به دریا دل بزن تا کنی نزدیکتر راه دلت را تا دلم. #حسین_منزوی |
||
|