توجه به آن حضرت همراه با محبت



امام زمان (ع) در توقیع شریفی خطاب به شیعیان می فرمایند: «توجه خود را همراه با محبت و دوستی به سوی ما قرار دهید و در مسیر دستورات روشن و قطعی دین حرکت کنید که همانا من برای شما خیرخواهی می کنم و خداوند گواه است بر من و شما و اگر نبود علاقه ما به نیکو بودن شما و رحمت و مهربانیمان بر شما، به سخن گفتن با شما نمی پرداختیم.»(2)






	

 به نا حق



سلام



خب بابک جان اینا که چیزی نیستن واقعا کم توقع هستن خب برادر من.



جدا از شوخی خدارو شکر دخترانی هستن که با شرایط خیلی ساده حاضرن وارد زندگی بشن.

 
نوشته شده توسط : mosafer  » 
آقای علمدار شما نگفتین به کدوم طرف ، گفتین کدوم طرف.

من اینجوری برداشت کردم که کدوم طرف خیابون حرکت میکنه.

سؤالتون ایهام داشت.




مهم اینه که خودتون تلاش کردین حل کنین هرچند ایهام داشته باشه. فعال کردن ذهن و به چالش کشیدنش ارزشمند هست. جای تقدیر و تشکر و آفرین گفتن داره کارتون



ممنون. انشاالله روز به روز موفقتر و شادتر بشین

 
نوشته شده توسط : mosafer  » 


از دست راست ( چون ماشینا همیشه از دست راست حرکت میکنن ، تقلب هم نکردم)







آفرین که خودتون حل میکنین. مهم اینه که خودتون تلاش میکنین. اما مسأله سمت و جهت رو خواسته بود نه اینکه از چه دستی حرکت میکنن.



از طرف دیگه حرکت ماهیت مطلق نداره بلکه ماهیتی نسبی داره و نسبت به مبدا سنجیده میشه؛ تو جاده ها و خیابونها و ... ماها وقتی حرکت ماشینها رو میسنجیم در واقع نسبت به مبدا که خودمان هستیم میسنجیم

 
نوشته شده توسط : mosafer  » 
ممنون از جواب هاتون

ولی آقای علمدار شما هم انگار خودتون حل نکردید .(فک کنم)

-------------------

از دست راست ( چون ماشینا همیشه از دست راست حرکت میکنن ، تقلب هم نکردم)







سلام



نه آبجی؛ خودم حل کردم؛هیچ جا نمیتونی این توضیحم رو پیدا کنی. چند وقت پیش همین مسأله رو تو سایت دیگه ای قرار داده ام البته چون سیگار ظاهر خوبی نداره بجاش میوه گذاشتم مثه گلابی و سیب و...



ماشین به طرف چپ حرکت میکنه چون درش مشخص نیست.



ممنون از همگی.

 حالا با اجازه بنده یه سوالی رو مطرح کنم



فرض کنین این اتوبوس در یکی از خیابونهای ایران قرار دارد .به نظرتون این اتوبوس کدوم طرف حرکت خواهد کرد؟راست یا چپ؟چرا؟


	

	

	

 بسم الله الرحمن الرحیم



سلام



ممنون از آدمین عزیز که جواب رو دادند



بااجازه یه توضیحی هم بنده بدهم



خانۀ اولی که نروژی توش هست نمی تواند رنگ سفید و سبز داشته باشد چون کنار خانۀ آبی زندگی میکند در حالی که سبز طرف چپ خانۀ سفید هست. و خانۀ قرمز هم نمی تواند باشد بخاطر ملیت قرمز که انگلیسی است(بند الف) پس نروژی در خانۀ زرد زندگی می کند که خونۀ اول هم هست. از طرف دیگه طبق بند (ن) صاحب خانه ی زرد ، سیگار dunhill می کشد.



بنا به توضیح بالا اسب هم برا خونۀ آبی است چون طبق توضیح بند(ض) مردی که اسب نگه داری می کند ، کنار مردی که سیگار dunhill می کشد زندگی می کند و تنها خونه ای که کنار خونۀ اول می تواند باشد خونۀ آبی است.



مرد نروژی نمی تواند چای(بخاطر اینکه دانمارکی می نوشد)، آب میوه( بخاطر سیگار Bluemaster )؛قهوه (بخاطر رنگ خونه که برا سبزرنگ است) و شیر(چون برا خونۀ وسطی است) بنوشد،پس نوشیدنی نروژی آب است.



خونۀ آبی نمی تواند برا آلمانی(بخاطر سیگار)، نروژی(خونۀ اول)، انگلیسی (خونۀ قرمز رنگ) و سوئدی(بخاطر حیوانی که نگه میدارد که سگ است) باشد پس برا دانمارکی است که بنا به بند(ج) مرد دانمارکی چای می نوشد.پس نوشیدنی خونۀ آبی هم مشخص می شود که چای است.



چون آلمانی سیگارprince می کشد  و طبق بند (ش) شخصی که سیگار pallmall می کشد پرنده پرورش می دهد پس سوئدی نمی تواند سیگار pallmall بکشد(بخاطر حیوان سگ) پس سوئدی سیگار Bluemaster می کشد که طبق بند (ص) مردی که سیگار Bluemaster می کشد ، آب میوه می نوشد .



بنا به توضیحات پس خونۀ وسطی که شیر می نوشد تنها می تواند خونۀ قرمز رنگ باشد که برا انگلیسی است چون شیر می نوشد.و pallmall می کشد وپرنده پرورش می دهد. پس خانۀ سبز رنگ متعلق به آلمانی است که سیگارprince می کشد.



در آخر هم بنا به توضیح بند (ط) مردی که سیگار blends می کشد در کنار مردی که گربه نگه می دارد زندگی می کند ؛گربه رو مرد نروژی و ماهی که تنها حیوان باقی مانده است را آلمانی نگه می دارد.



اینم توضیح که راه حل رو نشون میده.

 بسم الله الرحمن الرحیم



سلام



خدا لعنتشان کنه. انشاالله هرچه زودتر ریشه شان خشکیده بشه.



اللهم عجّل لولیک الفرج

 
نوشته شده توسط : یگانه1  » 
از همه عزیزانی که این مطلب رو دیدن ونظر دادن ممنونم.




بسم الله الرحمن الرحیم



سلام



یگانه خانم ترسیدی بیاییم و نظر بدیم زود تشکر کردی؟



الهی که خوشبخت و عاقبت بخیر بشه .



خدا حفظش کنه و برا همدیگه عزیزتون کنه.

 
نوشته شده توسط : mosafer  » 
من امروز خیلی محترمانه اخراج شدم

چون یکی از ناظرین باور نکرد که دخترم ،در حالی که من دروغگو نیستم.و حرفمو نمی تونم ثابت کنم.

اگر بدی دیدید ببخشید.

خدانگهدار.







بسم الله الرحمن الرحیم



سلام



خب اگه حق با شماست پس نباید عقب بنشینی. به این راحتی میگی خدانگهدار؟



حتما مدیران محترم رسیدگی میکنند اگر نرین. با ماندن و فعالیت کردن میتونین خودتونو ثابت کنین.



انشاالله که برمیگردین. تک تک اعضای سایت به افکار و نظرات هم نیازمندند.تنها راه پیشرفت همین است.



اینجا خریدار نظرات و افکار عزیزان هست.منتظر فعالیت مفیدتون هستیم انشاالله.

 گفت در اتوبوس داشتم می‌رفتم یک مرتبه دیدم خورشید دارد غروب می‌کند یادم آمد نماز نخواندم، به بابایم گفتم نماز نخواندم، گفت خوب باید بخوانی، حالا که اینجا توی جاده است و بیابان، گفت برویم به راننده بگوییم نگه‌دار، گفت راننده بخاطر یک بچه دختر نگه نمی‌دارد، گفت التماسش می‌کنیم، گفت نگه نمی‌دارد، گفت تو به او بگو، گفت گفتم نگه نمی‌دارد، بنشین. حالا بعداً قضا می‌کنی. دختر دید خورشید غروب نکرده است و گفت بابا خواهش می‌کنم، پدر عصبانی شد، دختر گفت که آقاجان می‌شود امروز شما دخالت نکنی؟ امروز اجازه بده من تصمیم بگیرم، گفت خوب هر غلطی می‌خواهی بکن.





می‌گفت ساکی داشتیم، زیپ ساک را باز کرد، یک شیشه آب درآورد، زیرِ صندلی اتوبوس هم یک سطل بود، آن سطل را هم آورد بیرون، دستِ کوچولو، شیشه کوچولو، سطل کوچولو، شروع کرد وسط اتوبوس وضو گرفت، قرآن یک آیه دارد می‌گوید کسانی که برای خدا حرکت کنند مهرش را در دلها می‌گذاریم به شرطی که اخلاص داشته باشد، نخواسته باشد خودنمایی کند، شیرین‌کاری کند، واقعا دلش برای نماز بسوزد، پُز نمی‌خواهد بدهد. «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا» مریم/۹۶ یعنی کسی که ایمان دارد، «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» کارهایش هم صالح است، کسی که ایمان دارد، کارش هم شایسته است، «سَیَجْعَلُ لَهُمْ الرَّحْمَانُ وُدًّا»، «وُدّ» یعنی مودت، مودتش را در دلها می‌گذاریم.





شاگرد شوفر نگاه کرد دید دختر وسط اتوبوس نشسته دارد وضو می‌گیرد، گفت دختر چه می‌کنی؟ گفت آقا من وضو می‌گیرم ولی سعی می‌کنم آب به اتوبوس نچکد، می‌خواهم روی صندلی نشسته نماز بخوانم. شاگرد شوفر یک خورده نگاهش کرد و چیزی به او نگفت. به راننده گفت عباس آقا، راننده، ببین این دارد وضو می‌گیرد، راننده هم همین‌طور که جاده را می‌دید در آینه هم دختر را می‌دید، هی جاده را می‌دید، آینه را می‌دید، جاده را می‌دید، آینه را می‌دید، مهر دختر در دل راننده هم نشست، گفت دختر عزیزم می‌خواهی نماز بخوانی؟ من می‌ایستم، ماشین را کشید کنار گفت نماز بخوان آقاجان، آفرین، چه شوفرهای خوبی داریم، البته شوفر بد هم داریم که هرچه می‌گویی وایسا او برای یک سیخ کباب می‌ایستد، برای نماز جامعه نمی‌ایستد. در هر قشری همه رقم آدمی هست.



دختر می‌گفت وقتی اتوبوس ایستاد من پیاده شدم و شروع کردم الله اکبر، یک مرتبه اتوبوسی‌ها نگاه کردند او گفت من هم نخواندم، من هم نخواندم، او گفت ببین چه دختر باهمتی، چه غیرتی، چه همتی، چه اراده‌ای، چه صلابتی، آفرین، همین دختر روز قیامت حجت است، خواهند گفت این دختر اراده کرد ماشین ایستاد، می‌گفت یکی یکی آنهایی هم که نخوانده بودند ایستادند، گفت یک مرتبه دیدم پشت سرم یک مشت دارند نماز می‌خوانند. گفت شیرین‌ترین نماز من این بود که دیدم لازم نیست امام فقط امام خمینی باشد، منِ بچه یازده ساله هم می‌توانم در فضای خودم امام باشم.



منبع:http://www.farhangnews.ir//content/36209

 

	اللهم صلی علی محمد و آل محمد وعجّل فرجهم

	

	بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾

	

	الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ﴿۳﴾ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿۴﴾ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿۵﴾ اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ ﴿۶﴾ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ ﴿۷﴾

	

	

	

	

	روحش شاد و یادش گرامی و جاویدان