(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : براي سرهنگ....
نمایش موضوع اصلی :

باران 313 شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۲ ۱۰:۲۴ قبل از ظهر

 
 
کنار خیابون ایستاده بودم که دیدم یه عقب مانده ذهنی که اب دهنش کش اومده بود و ظاهر نامناسب و کثیفی داشت به هر کسی که میرسه با زبون بی زبونی ازش میخواد دگمه بالای پیراهنش رو ببنده ! 

اما چون ظاهرخوب و تمیزی نداشت همه ازش اکراه داشتن و فرار میکردن ! 
دو سه تا سرهنگ راهنمایی و رانندگی با چند تا مامور وسط چهار راه ایستاده بودن و داشتند صحبت میکردند ! 
یکی از اونها معلوم بود نسبت به بقیه از لحاظ درجه ارجحیت داره چون خیلی بهش احترام میذاشتن ! ...
این عقب مونده ذهنی رفت وسط خیابون و به اونها نزدیک شد و از همون سرهنگی که اشاره کردم خواست که دگمه اش رو ببنده ! 

سرهنگ بیسیم دستش رو به یکی از همکارانش داد و با دقت دگمه پیراهن اون معلول ذهنی رو بست و بعد از پایان کارش وسط خیابان و جلوی اونهمه همکار و مردم به اون عقب مونده ذهنی سلام نظامی داد و ادای احترام کرد ! 

اون عقب مونده ذهنی که اصلا توقع اینکار رو نداشت خندید و اون هم به روش خودش سلام داد و بطرف پیاده رو اومد ... 

لبخند و احساس غروری که توی چهره اش بود رو هیچوقت فراموش نمیکنم ! 
بعد از این قضیه با خودم گفتم کاش اسم و مشخصات اون سرهنگ رو یاد داشت میکردم تا با نام بردن ازش تقدیر کنم ! 
اما احساس کردم اگر فقط بعنوان یک انسان ازش یاد کنم شایسته تر باشه ! 
این کار جناب سرهنگ باعث شد امیدوار بشم که هنوز انسانهایی با روح بزرگ وجود دارند ! ..... 


زنده باشی جناب سرهنگ !
 


Powered by FAchat