(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : شعری از امام خامنه ای
نمایش موضوع اصلی :

بهار پنجشنبه ۶ تیر ۱۳۹۲ ۱۲:۴۶ قبل از ظهر

دل را ز بیخودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است

از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان
بانگ جرس ز شوق به منزل رسیدن است

دستم نمی رسد که دل از سینه بر کنم
باری علاج شوق ، گریبان دریدن است

شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است

سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پر کشیدن است

بگرفته آب و رنگ ز فیض حضور تو
هر گل در این چمن که سزاوار دیدن است

با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است

آن را که لب به جام هوس گشت آشنا

روزی امین سزا لب حسرت گزیدن است

Powered by FAchat