(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : ان الدین عندالله الاسلام
نمایش موضوع اصلی :

فاطمه 1 سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۲ ۱۲:۱۸ قبل از ظهر

ان الدین عندالله الاسلام

ان الدين عند اللّه الاسلام و ما اختلف الذين اوتوا الكتاب الا من بعد ما جاءهم العلم بغيا بينهم و من يكفر بايات اللّه فان اللّه سريع الحساب (سوره آل عمران آیه 19)

همانا دين نزد خدا تنها اسلام است، و اهل كتاب در آن اختلاف نكردند مگر بعد از آنكه به حقانيت آن يقين داشتند و خصومتى كه در بين خود داشتند وادار به اختلاف كفر بورزد بايد بداند كه خدا سريع الحساب است (19).



ان الدين عند اللّه الاسلام...

در سابق معناى اسلام از نظر لغت بيان شد، و گويا همان معناى لغوى در اينجا مراد باشد، به قرينه اينكه اختلاف اهل كتاب را نقل مى كند، كه بعد از علم به حقانيت اسلام و تنها به خاطر دشمنى اى كه با يكديگر داشتند آنرا نپذيرفتند.

مراد از (ان الدين عند اللّه الاسلام )

در نتيجه معناى جمله مورد بحث چنين مى شود كه : (دين نزد خداى سبحان يكى است و اختلافى در آن نيست و بندگان خود را امر نكرده مگر به پيروى از همان دين و بر انبياى خود هيچ كتابى نازل ننموده مگر درباره همان دين،

و هيچ آيت و معجره اى به پا نكرده مگر براى همان دين كه آن دين عبارت است از اسلام، يعنى تسليم حق شدن، و بعقيده هاى حق معتقد گشتن، و اعمال حق انجام دادن ) و به عبارتى ديگر: (آن دين واحد عبارت است از تسليم شدن در برابر بيانى كه از مقام ربوبى در مورد عقائد و اعمال و يا در مورد معارف و احكام صادر مى شود).

و اين بيان هر چند به طورى كه در قرآن حكايت شده در شرايع رسولان و انبياى او از نظر مقدار و كيفيت مختلف است، ليكن در عين حال از نظر حقيقت چيزى به جز همان امر واحد نيست، اختلافى كه در شريعت ها هست از نظر كمال و نقص است، نه اينكه اختلاف ذاتى و تضاد و تنافى اساسى بين آنها باشد، و معناى جامعى كه در همه آنها هست عبارت است از تسليم شدن به خدا در انجام شرايعش، و اطاعت او در آنچه كه در هر عصرى با زبان پيامبرش از بندگانش مى خواهد.

پس دين همين اطاعتى است كه خدا از بندگان خود مى خواهد، و آنرا براى آنان بيان مى كند، و لازمه مطيع خدا بودن اين است كه آدمى آنچه از معارف را كه به تمام معنا برايش روشن و مسلم شده اخذ كند، و در آنچه برايش مشتبه است توقف كند، بدون اينكه كمترين تصرفى از پيش خود در آنها بكند،

اختلاف اهل كتاب ناشى از غرور و ستمگرى آنها بود

و اما اختلافى كه اهل كتاب از يهود و نصارا در دين كردند، با اينكه كتاب الهى بر آنان نازل شده، و خداى تعالى اسلام را برايشان بيان كرده بود، اختلاف ناشى از جهل نبود، و چنان نبود كه حقيقت امر برايشان مجهول بوده باشد، و ندانسته باشند كه دين خدا يكى است.

بلكه اين معنا را به خوبى مى دانستند و تنها انگيره آنان در اين اختلاف، حس غرور و ستمگريشان بود، و هيچ عذرى ندارند، و همين خود كفرى است كه به آيات مبين خدا ورزيدند، آياتى كه حقيقت امر را بر ايشان بيان كرد.

آرى به آيات خدا كفر ورزيدند، نه به خود خدا، چون اهل كتاب خداى تعالى را قبول دارند، و معلوم است كه هركس به آيات خدا كفر بورزد خدا سريع الحساب است، و به سرعت هم در دنيا و هم در آخرت به حسابش مى رسد، در دنيا گرفتار خزى و ذلت و محروم از سعادت حياتش مى كند، و در آخرت به عذاب دردناك دچارش مى سازد.

دليل ما بر اينكه سريع الحساب بودن خدا را مخصوص آخرت نكرديم، كلام خود خداى تعالى است، كه بعد از دو آيه مى فرمايد: (اولئك الذين حبطت اعمالهم فى الدنيا و الاخره، و ما لهم من ناصرين ).

از آنچه گفته شد دو نكته روشن گرديد: اول اينكه : مراد از نزد خدا بودن دين، و حضور آن، حضور تشريفى است، حضور تشريفى است، به اين معنا كه آنچه از دين نزد خدا است دين واحد است، كه اختلاف در آن تنها به حسب درجات و استعدادات امتهاى مختلف است، پس مراد از وحدت، وحدت تكوينى نيست، ساده تر بگويم مراد از دين فطريات بشر نيست، و نمى خواهد بفرمايد دين خدا كه در فطرت بشر به وديعه سپرده شده يكى است.

نكته دوم اينكه مراد از (آيات اللّه ) در آيه مورد بحث، آيات وحى و بيانات الهى است كه به انبياى خود القاء مى كند،نه آيات تكوينى كه بر وحدانيت او و معارف ديگرى نظير آن دلالت دارد.

و اين آيه شريفه اهل كتاب را در برابر بغى و تجاوزهايشان تهديد به انتقام مى كند، همچنان كه آيات قبلى كه مى فرمود: (قل للذين كفروا ستغلبون و تحشرون الى جهنم...) مشتمل بود بر تهديد مشركين و كفار، و چه بسا همين جهت باعث شده است كه در آيه بعدى اهل كتاب و مشركين را يك جا مورد خطاب قرار داده و با لحنى تهديدآميز بفرمايد: (قل للذين اوتوا الكتاب و الاميين ءاسلمتم...).

Powered by FAchat