(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : * مداد رنگی ها *
نمایش موضوع اصلی :

سپیده 313 شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۲ ۰۶:۰۴ بعد از ظهر



 

همه مداد رنگی ها مشغول به کار بودند

به جز مداد سفید

هیچ کسی به او کاری نمی‌داد…

همه می‌گفتند: “ تو به هیچ دردی نمی‌ خوری”

یک شب که همه مداد رنگی ها توی سیاه کاغذ گم شده بودند

مداد سفید تا صبح کار کرد…

ماه کشید...

مهتاب کشید...

و آنقدر ستاره کشید که کوچک و کوچک‌ تر شد…

صبح توی جعبه ی مداد رنگی جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد...


Powered by FAchat