(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : غریبه110 گیج شدش...
نمایش موضوع اصلی :

بلاغ مبین چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ ۰۷:۱۰ قبل از ظهر

سلام.
گفتم چه خبره همش کپی پیست کپی پیست کپی پیست میکنی.یکم مغزتو بکار بنداز از خودت حرف بزن این شد که الان متنای پایینو میخونین
الان ساعت یک رب به شیشه صبحه.من چرا گیج میزنم؟چرا همیشه باید بین دوراهی باشم؟چرا وقتی فکر میکنم یکاری خوبه تو دلم به خودم قول میدم میگم ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااا

بخدا دیگه تکرار نمیشه.دیگه میگذرم ازاینکارم/اما همچین که از جو میام بیرون انگار نه انگار نه قولی بوده نه هیچی...

چرا خدا برام بی ارزشه؟چرا حرفاشو گوش نمیکنم.خو اخه منکه میدونم اون خیرمو میخاد چرا به حرفش گوش نمیدم؟چرا گناهاشو کوچیک میشمارم؟چرا همش به خودم وعده میدم میگم خو حالا از فردا دیگه تکرار نمیکنی/تو یه آدم با اراده هستی تو میتونیییییییییییییییییییییییییییییی /اما خیلی وقته مه ازاین فرداها میاد و میره اما من همون غریبه هستم که هستم.
فوق فوفش یک ماه تو موود عرفان و اخلاق باشم بعدش میام بیرون میگم نه کار من نیست/آخه کدوم احمقی گفته کار تو نیستش؟هان؟بزنم داغونت کنم/یه جوری بزنمت که نتونی از جات بلند شی حیوون/خیر سرم مثلا سه روز پیش رفته بودم سر مزا شهدای گمنام اونجا کلی حرف و گریه و آقا ما دیگه غلط کردیم و آقا شکر خوردیم دیگه تکرار نمیشه و هی اشک بریز مثل چی بعدش تو دلت  همچین که داری اشک میریزی  یه غنجی بری بگی ای ول داش پیمانو ای ول.دیگه نورانی شدی رفتی.ببین چجور داری اشک میریزی.بعد لابه لای همون اشکا یه لبخندی گوشه ی لبت میشینه.نمیدونی لبخندت بخاطر اینه که گناهات دارن پاک میشن یا نه لبخندت از سز غروره/واااااااای خدا این حس لعنتی اینجا هم دست از سر آدم بر نمیداره/
ینی میخام بگم چرا نمیتونم دلمو یک جهت کنم«.دوستم میگه آقا من میدونما رفتم دانشگاه باید مث آدم رفتار کنم نباید با دخترای کلاسمون بگم بخندم نباید باهاشون انقدر صمیمی بششم که بهشون بگم تو یا اسم کوچیکشونو صدا بزنم.اون زمان فک میکنم خو حالا یه هیشکی با اسم کوچیک صدا زدنه یه نامحرم یا از فعل نفرد استفاده کردن برای یه نامحرم به گناه نیوفتاده
لازم نیست به خودت سخت بگیری.هیچی بعدشم کرکر خنده.اما بعدش که میام بیرون میشینم با خودم فک میکنم میگم خو حالا این کاری که کردی به نظرت درست بودش؟الان ینی امام زمان این حرکتت شاد شد؟ناراحت شد؟سعی میکنم خودمو بزنم به بی خیالی.آخه حس شرمندگیش آدمو آب میکنه.با خودم میگم ببین اینا همین که یاد امام زمان افتادی این ینی اینکه امام زمان به یادت بوده که توام به یاد افتادی/پس به خودت سخت نگیر/»اصن معه بهشت و جهنم رفتن به این چیزاست.ینی تو به یه نامحرم بگی تو میری جهنم اگه بگی شما میری بهشت؟؟؟؟اگه فامیلیه طرفو صدا بزنی میری بهشت اگه اسم کوچیک صدا بزنی میری جهنم/راستی من نمیدونم این دخترای چادری وبه ظاهر مذهبی چرا انقدر رله شدن.هی هیچی نمیگی اونا پررو پررو میخان بیان....استغفرالله/بخدا.اصن بیا و ببین یه وضعی شده که نگو.دختره قشنگ تو کلاس نشسته مثلا چادرم سرشه میگه سعید جون میشه بگی استاد مبانی سازمان رو جلسه ی قبل تا کجا درس داد.بعد رفیقش که پیشش نشسته ریز ریز میخنده بهش.بخدا یه دختر مانتویی هست تو کلاسمون محل سگ نمیزاره به پسرا.ینی انقده سنگین رفتار کرده هیشکی بهش جرات نمیکنه چپ نگاه کنه.البته دختر خانومه واقعا محجبه ای هم داریم که اونم محل سگ نمیزاره به پسرا.اما نمیدونم چرا هیییی به تعداد ازاون چادریای نوع اول داره اضافه میشه.مثلا الان دقیق یادم نیست ماله خیلی وقت پیشه پسره برگشه به دختره گفته دیونه جونم.اولش عصبی شدم/بعدش نشستم فک کردم ینی این الان گناه کردش؟ینی الان چون گفت دیونه جونم میره جهنم؟یا مثلا حال عبادت ازش گرفته میشه؟ازاین اتفاقات دور و برم زیاد داره نیوفته و هی روز به روز به گیج شدنه من اضافه تر میکنه/یکی بیاد بهم بفهمونه.اصن شاید واقعا گناهه/آره گناهه/هوم؟نیست؟هست؟آخرش چیشد هست یا نیست؟ببین باز دوباره گیج زدم.اصن به من چه.هرکی هرجور دلش خاس رفتار کنه.معه من مسئول رفتار دیگرانم/راس میگم عرضه دارم خودمو درست کنم که گند بالا نیارم/آخ/واقعا بده که یکی دوسداره خوب بشه/حرفاس خوب خوبم میزنه اما خودش عمل نمیکنه/آخ که چقد دلم میخاد خودمو خفه کنم حالم از خودمو آدمای مثل خودم بهم میخوره.نه واسه چی بهم بخوره.خدا مهربونه میبخشه/آره جون خودت/خر خودتی.کی خدا گفته بروووووووووووووو گناه کن منم میبخشمت؟هان؟
نمیدونم/شایدم گفته من ندیدم.اصن چرا من انقدر الکی حرص میخورم/الان یکی تو وجودم داره میگه الکی نیست.
آقا من گیج شدمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم/نمیدونم چیکار کنم/چی غلطه چی درسته/من کیم تو کی هستی اینجا کجاست من الان اینجاچیکار میکنم؟؟؟؟
باید یه فکری به حال نزار خودم بکنم/اینجور نمیشه/تا کی بیام حرف بزنمو عمل نکنم ای خداااااااااااااااااااااااااااااا/نمیشه آقا نمیشه/زوری که نیسست/نمیتونم/الان ساعت شیشه ربه/من برم نماز بخونم  تا بقیشو بیام بنویسم/فعلا.

من اومدم/الان شیشه و سی و دقیقه  هستش.

هی خدا... قبلنا قبل نماز اذان و اقامه باهم/بعدش شد اقامه ی خالی/الان فقط 3بارمیگم الصلوة و تکبیر میگمو نمازمو میبندم/اون موقع ها پشت بنده هر نماز تعقیبات مخصوصشو میخوندم.مثلا همین بعد از نماز صبح دعای عهد و سوره ی یاسین زیارت عاشورا رو باید میخوندم اما الان فقط تسبیح حضرت زهرا رو میگم اوم نصفه نیمه/
الاکبر-الاکبر-الاکبر
الحمدولله/فک کم فقط اینو کامل میگم
سبحان الله و که کلا قیچیش کردم رفت.سب سب سب سب سب/ای بابا

آقو ما بریم که کلی کار داریم/ا دیشب تا حالا که پلک رو پلک نزاشتیم الانم باس برم نون بگیرم تو این هوای سرد.بعدش بیام به مرغ خروسامون غذا بدم.بعدش یه ساعت بگیرم بخاب بعدش برم دانشگاه تاااااااااااااااااااااااااااا غروب/چنوقته زندگیم کللن ریخته بهم هیچ نظمی نداره/خسته شدم دیگه ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا



آقو راستی یه سوال میخام نظرتونو بدونم/من شنبه دارم میرم راهیان نور تا 4 شنبه.مامانم میگه نرو تنها هستیم میترسیم/کی میخاد بره نون بگیره این چن روز کی میخاد مرغارو غذا بده کی میخاد به من کمک کنه و............. همش بهونه میاره میگه نرو جاده خطرناکه  فلانه بهمانه.پارسالم سر همین قضیه نرفتم خیلی پشیمون شدم/امسالم میخام برم مامانم اینجوری میگه/خداییییش موندم چیکار کنم/اگه برم اینجا حرف مادرمو چیکار کنم.اگرم نرم خداییش داغ میزاره رو دلم اگه نرم.وای شلمچه، فکه ،کانال کمیل و،طلاییه با اون نوای حاج محمود کریمی که میخونه   ببار ای باروووووووووووووون ببار   هورالعظیم،هویزه و..... دلم برا اونجا خیلی تنگ شده مخصوصا شلمچه/ خیلی صفا داره بخدا/اگه نرم دق میکنم امسال

خو شما بگین من چیکار کنم/ای خدااااااااااااااااااااااااااااااا بازم سر دوراهی افتادم/اصن من فک مبکنم پرستاری که داشت منو به دنبا می آورد یه آدمی بود که همش دچار شک وتردی بوده.میخاست نافمو ببره هم میگفت ببرم  نبرم  اگه ببرم بهتره نبرن بهتره اصن همینجوری بزارم بمونه /  فک کنم برا همینه همش سر دوراهی گیر میکنم

هیچی دیگه من برم الان شدش ساعت شیش و 52 دقیقه.یا پیغمبر خوابم گرفته شدید.اصن حوصله غذا دادنوندارم.

فعلا خدانگهدار/تا غروب/

راستی یه سواله دیگه : به نظرتون آدمی که خودشو شاد و بی غم نشون میده اما تو دلش خیلی غصه داره چجور آدمیه؟
ینی اونم دو رو هست منظورمه؟دورو بودن که میدونین چقد کار بدیه!  بسه دیگه حرف مفت زیاد زدم.خسته شدم.

خدافظ


Powered by FAchat