(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : استجابت دعا در محضر امام رضا(ع)
نمایش موضوع اصلی :

منتظر ظهور دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۲ ۰۸:۰۰ قبل از ظهر

از پيچ كوچه خاكي وارد شد. زيرلب با خودش حرف مي‌زد:« وقتي جوابم را نمي‌دهد،

خوب نمي‌دهد. ديگر چرا اين‌قدر در خانه‌اش بروم و اصرار كنم؟! به زور كه نمي‌توان از

خدا چيزي گرفت . شايد گناهي كرده‌ام، شايد...» 



وارد شد و در جمع ميهمانان نشست. امام رضا(ع) مشغول صحبت بودند. در آهنگ

كلام ايشان درستي و صداقتي بود كه سخت بر دل‌ها اثر مي‌گذاشت. مرد آرام شده

بود. لحظات پرشتاب از پي هم مي‌گذشتند. حالا نوبت او بود كه خواسته‌اش را بگويد.

مرد نفسش را رها كرد و گفت: « من احمدبن ابي‌نصر بزنطي هستم. دو سال است

حاجتي دارم و بارها و بارها از خدا حاجتم را خواسته‌ام، اما هنوز برآورده نشده است.

فكر مي‌كنم خدا نمي‌خواهد جوابم را بدهد.» حضرت در حالي‌كه لبخند زيبايي برلب

داشتند، فرمودند: «اي احمد! مواظب باش شيطان تو را نااميد نكند. زيرا امام باقر(ع)

مي‌فرمود: هر گاه بنده مومن از خدا حاجتي بخواهد، خدا برآوردن حاجتش را به تاخير

مي‌اندازد تا صداي او را بشنود. حال به من بگو اگر من به تو قولي بدهم، آيا به من

اعتماد مي‌كني؟!»بيم و اميد در دل مرد گره مي‌خورد. به چهره امام نگاه كرد و آرام

گفت: «فداي شما شوم. شما فرزند رسول خدا(ص) در بين مردم هستيد. اگر به قول

شما اعتماد نكنم، به چه كسي مي‌توانم اعتماد بكنم؟»حضرت فرمودند: « پس

اعتمادت به خدا از من بيشتر باشد؛ چرا كه او خودش وعده داده است كه از من

بخواهيد تا پاسختان را بدهم.» آيه قرآن ذهن مرد را روشن كرد: «ادعوني استجب

لكم» نور اميد در دلش تابيدن گرفت. پس شرمنده از عجله و غفلتش،اميدوار به لطف

خدا از حضور حضرت مرخص شد.



Powered by FAchat