(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : طنز روزنامه‌های کشور؛ از شرق تا کیهان
نمایش موضوع اصلی :

قمرخانم دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۲ ۰۵:۴۲ بعد از ظهر



طنز روزنامه‌های کشور؛ از شرق تا کیهان

طنز / آخه این هم شد زندگی؟!

طرف قمپز در می‌کرد و می‌گفت؛ برای شکار شیر به جنگل رفتم ولی فشنگ درون لوله تفنگ گیر کرد و ... خلاصه شیر اومد و بنده رو خورد.
به گزارش فرهنگ نیوز ، سعی کرده‌ایم در این مقام طنز اکثر روزنامه های کشور را جمع کنیم تا دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
 
**تهران امروز : موتوری و گوسفندش
«ای زلف تو هر خمی کمندی»
کمیاب شده چنین برندی
نه دلبر سرو قامتی هست
نه زلف بلند چون کمندی
چون خرمن زلف رفته بر باد
دوران کلیپس گشته چندی
زلفش نه، زبان او دراز است
بر کله نشانده کله قندی
هر چیز به روز شد فقط ماند
از آن همه حسن، خلق گندی
پیوسته به حال جست وخیز است
انگار بر آتشی سپندی
خورشید زد از سر تعجب
بر چهره شهر ریشخندی
چون دید به جای دختران، مرد
کش بسته به گیسوی بلندی
آن مرد جوان که سن او هست
انگار حدود بیست واندی
بر پشت موتور نشسته با فخر
مانند یلی که بر سمندی
بر ترک موتور به جای آدم
با زور نشانده گوسفندی
اینک موتوری و گوسفندش
به به ! چه نمونه شهروندی!
چون باد عبور کن مبادا
کز چشم بدت رسد گزندی
تو شیر شجاع شهر مایی
بر خاک شکارها فکندی
سلطان محله و خیابان
گستاخ و لجوج و خودپسندی
آری، موتوری تو پیشتازی
حظ می بری از چنین روندی
یک شهر اسیر توست امروز
حق داری اگر به ما بخندی
 
**کیـــهان : خـــــــودکـــــــشی
گفت: طنزنویس فراری روزنامه های زنجیره ای در صفحه فیس بوک خود نوشته بود قصد دارد خودکشی کند!
گفتم: مرد حسابی، این حیوونکی ها برای چند لحظه خوشگذرانی کفش مأموران امنیتی کشورهای اروپایی را لیس می زنند، حالا چی شده که به فکر خودکشی افتاده اند؟!
گفت: اتفاقا؛ چند ساعت بعد، این مطلب را از صفحه فیس بوک خود حذف کرد!
گفتم: یارو قمپز در می کرد و می گفت؛ برای شکار شیر به جنگل رفتم ولی فشنگ درون لوله تفنگ گیر کرد و ... خلاصه شیر اومد و بنده رو خورد. گفتند؛ ولی تو که هنوز زنده ای؟ و یارو با دست توی سرش کوبید و گفت؛ آخه این هم شد زندگی؟!
 
**شرق : عصبانی ها «خودکار» خود را چطوری می شکنند؟
ویکتور یانوکوویچ، رییس جمهور برکنارشده اوکراین در یک کنفرانس مطبوعاتی از شدت خشم قلمی را که در دست داشت شکست. (خبرآنلاین)
 
نفر اول
نفر اول در برنامه زنده تلویزیونی یک خودکار از روی میز برمی دارد و توی دو دستش می گیرد. بعد فشار می آورد که خودکار بشکند، نمی شکند. بیشتر فشار می آورد، نمی شکند. خودکار را می گذارد لای دندانش و سعی می کند با دندان بشکند، نمی شکند. بلند می شود خودکار را می گذارد روی زمین و با پایه صندلی می کوبد رویش، نمی شکند. خودکار را برمی دارد می برد توی پارکینگ، می گذارد زمین، با ماشین از رویش رد می شود، خودکار نمی شکند. سفارش می دهد از چین برایش پتک بیاورند، با پتک می کوبد روی خودکار که بشکند، نمی شکند. خودکار را می برد می گذارد وسط بیابان. از غیب یک شهاب سنگ می آید و می خورد به خودکار. 99درصد زمین می رود هوا، اما خودکار نمی شکند.
نفر دوم
نفر دوم خودکار را می گذارد توی این جیبش و از آن جیبش یک کلید درمی آورد.
نفر سوم
نفر سوم می خواهد با خودکار با مدارا برخورد کند و نشکندش، خودکار پس می دهد و دستش جوهری می شود بعد پرستوها می آیند در گودی انگشتان جوهری اش تخم می گذارند.
نفر چهارم
نفر چهارم خیلی عصبانی نمی شود خودکار را می گذارد زمین، دست می کند توی جیبش و از جیبش یک مشت پسته درمی آورد و به منتقدان می گوید: «بفرمایید بخورید.»
 
**قدس : خنگول و افزایش عوارض اتوبان
ای کارِمو یَکطوریه که هَرچَنوَخت یَکبار یَک ماموریت بِزِم مُخوره یُ بایِست بُرُم تا شهرستانُ وَرگِردُم.
 
اَزونجه که خرجِ رام رِ خودِ اداره مِده، بِریهَمی دِگه کِنِکس گیری دَرنِمیارُم که با اُتوربوس بُرُم، وَرمِخِزُم مُرُم اولِ جاده وایمِستُمُ با ای سِواریا مُرُم. چَنروز جولوتَرا که واز اَزی ماموریتا بِزِم خوردُ رفتُم سِوارِ یَکدِنه اَزی ماشین شخصیا رفتُم، دیدُم به نِزدیکایِ عوارضیِ مِشَد باغچه که ریسید، عینِ هَمِّشه از کِمربندی نرفت، بَلکُم اِنداخت از تو شهر.
 
واچُرتیدُمُ بِزِش گفتُم یَرِگه خُب بِرِیچی از کِمربندی نِمِری که هَم خِلوت تَره یُ هَمَم دودایی که از اُگزِزِ ماشینِت وِل مِره بیرون هوایِ شهر رِ ناشور نِمُکُنه. گفتِگ بِریکه مُخُم رِ خَر لِقَط نِکِرده که بِرِیِ ناشور نِرفتنِ هوایُ یَک خُردو زودتر ریسیدن ایقذَر پول بیریزُم تو حُلقومِ عوارِضیا. گفتُم پس بِرِیچی قبلَنا از کِمربندی مِرفتیُ هیچّه نِمُگُفتی؟ گفتِگ بِرِیکه الان یَکچَنروزه که ناسَن قیمتِ عوارض رِ چَنبرابر کِردنُ هَموجور اَز اَلَکی دِرَن یَک عالَم پول از هَر ماشینی که اَزونجه رَد مِره مِگیرَن.
 
حالا مو یِ خنگول موندُم ای اوتوبانِ کِمربندیِ سبز مِشَد که نه یَک خُردو گُنده تَر مِره یُ نه یَک خُردو شیکّان پیکّان تَر مِره یُ نه یَک خُردو کیفیتِ اِسفالتاش مَقبولتَر مِره یُ نه اَصلَنی یَک خُردو تَغیر مُکُنه پس بِرِیچی هَم هرسال اَلَکی اََلَکی یَک عالَم نِرخِش رِ مُبُرَن بالا؟

Powered by FAchat