(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : “مرد نماز خون و مجنون”
نمایش موضوع اصلی :

حانیه سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ ۰۶:۳۳ بعد از ظهر



 


روزی مجنون از سجاده شخصی عبور می کرد.


مرد نماز راشکست وگفت:مردک!

درحال رازو نیاز باخدا بودم تو جگونه این رشته را بریدی؟

مجنون لبخندی زد و گفت:

عاشق بنده ای هستم و تو را ندیدم

و تو

عاشق خدایی و مرا دیدی!

خدایا ایمان و حضورقلب در نمازهایمان به ما عطاکن



 منبع :  وب سایت بزرگ شبهاے تنهایے


Powered by FAchat