بمـــیرم برای بچه مذهبیـــامون ..

زینب سادات

دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۲ ۱۰:۲۶ بعد از ظهر

بسم الله الرحمن الرحیم

میگی کربلا ... میگن امن نیست....

میگی جنوب ...میگن که چی رو میخوای ببینی . خاک ؟! بیا ببرمت روستا اونجا پره .

میگی مشهد ...میگن بسه به اندازه کافی رفتی .

میگی بسیج ...میگن ، بیکاری تو، نمیدونی که چیکار کنی .

میگی اعتکاف ... میگن ، اگه با اون سه شب قرار بود اتفاقی بیفته توی سی شب ماه

رمضون می افتاد .

میگی خادم جمکران ...میگن ، خادم زیاده ، امثال تو به درد اونجا نمی خوره .

میگی گلزار ...میگن ، آخه بابات اونجاس یا مامانت ؟!! ، اینا همه ش از بیکاریه

میگی اردوی جهادی ...میگن ، ولمون کن توام با این جهادی جهادیت

میگی تشییع پیکر شهید ...میگن ، آخه مگه الان دیگه شهیدی هست ؟!!

میگی دعای ندبه ، کمیل ، توسل و ... میگن از همین جام بخونی قبوله

نور آسمان

خـــدا صبرمون بده بخاطر این همه طعنهـ...
اللهم عجل لولیک الفرج