(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : میان فاطمه س وابوبکرچه گذشت؟
نمایش موضوع اصلی :

پیروعاشورا چهارشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۳ ۰۴:۰۵ بعد از ظهر

 بخارى در صحيح خود، جزء پنجم (ص 177) در کتاب مغازى، باب غزوه خيبر گفته است: از عروه از عايشه روايت شده که فاطمه دخت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شخصى را نزد ابوبکر فرستاد و ميراث خود از پدرش را که در مدينه و فدک به او داده بود و نيز از خمس خيبر مطالبه کرد. پس ابوبکر گفت که رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله گفته است «آنچه را به ارث مى گذاريم صدقه است و آل محمد از اين مال مى خورند... تا آنجا که بخارى مى گويد ابوبکر از اينکه چيزى به فاطمه تحويل دهد، خوددارى کرد. پس فاطمه از ابوبکر در اين مورد ناراحت شد و تا وقتى که وفات يافت، با او سخنى نگفت و پس از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شش ماه زندگى کرد و هنگامى که وفات يافت، همسرش على، وى را شبانه به خاک سپرد و خود بر او نماز گذارد و در مورد وى ابوبکر را مطلع نساخت».مسلم نيز در صحيح خود، عين واقعه را با تغيير اندکى در الفاظ نقل کرده، مى گويد: «فاطمه خشمگين شد»، بجاى ناراحت شدصحيح مسلم، کتاب جهاد باب گفتار پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به ارث نمى دهيم، ج 3 ص 1380 و نيز بخارى آن را در کتاب وجوب خمس باب وجوب خمس آورده است.از اين دو روايت و ديگر روايتها، مطالب زير را نتيجه مى گيريم:اولا: اين حادثه که ميان حضرت فاطمه دخت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و خليفه اول اتفاق افتاد، حقيقى است که نه تکذيب آن ممکن است و نه بى توجهى نسبت به آن زيرا که در متن صحيح ترين و مورد اعتمادترين کتاب ها نزد اهل سنت و جماعت، بلکه در کليه منابع تاريخ و حديث، بنحوى که بعدا بيان خواهد شد،ثابت گرديده است.ثانيا: حادثه اختلافى گذرا يا يک سوء تفاهم ساده نبوده بلکه مشکلى بزرگ است و اين همان چيزى است که ما از کلمه «پس فاطمه از ابوبکر ناراحت شد» يا به تعبير مسلم «پس فاطمه خشمگين شد» لمس مى کنيم و خشم و ناراخت شدن، معنيشان يکى است و حاصل آن اينکه فاطمه به شدت بر ابوبکر خشمگين شد... عليرغم گفته خليفه که پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گفت «ما به ارث نمى گذاريم» ولى فاطمه خشمگين شد.ثالثا: خشم حضرت زهرا همچنان که در شدت آن اندک نبوده، در مدتش نيز کوتاه نبوده است بلکه تا وفات آن حضرت ادامه داشته، و چنانچه بخارى به نقل عايشه مى گويد: «پس، از او دورى گزيد و تا هنگامى که درگذشت، با وى سخن نگفت» و آن معنى آشکارى است که حالت خشم و اختلاف تا وفات آن حضرت، و بلکه تا پس از آن نيز ادامه يافت تا آنجا که ابوبکر بر او نماز نگذارد و بنا به وصيت آن حضرت شبانه و مخفيانه به خاک سپرده شد، بشرحى که بيان خواهيم کرد.رابعا: خشم حضرت زهرا تنها متوجه ابوبکر نبوده بلکه شامل خليفه دوم نيز گرديد بدليل آنکه از وى به عنوان يکى از نمازگزاران سخنى به ميان نيامده و ضمن بحث آشکار خواهد شد که موضع گيرى ابوبکر و عمر يکى بوده يعنى موضع گيرى حضرت زهرا نسبت به آن دو و موضع گيريشان. ابن قتيبه در تاريخ خود مى گويد: «ابوبکر و عمر بر حضرت فاطمه وارد شدند و هنگامى که نزد وى نشستند، آن حضرت روى خود را از آنان به سوى ديوار، برگرداند... تا آنجا که مى گويد: آيا اگر با شما حديثى از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله بيان کنم آن را مى شناسيد و به آن عمل مى کنيد؟ گفتند: آرى. گفت: شما را به خدا سوگند مى دهم آيا از رسولخدا صلى اللَّه عليه و آله نشنيده ايد که فرمود: خرسندى فاطمه از خرسندى من و خشم فاطمه از خشم من است، پس هر کس فاطمه دخترم را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس او را خشنود سازد مرا خشنود ساخته و هر کس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده باشد.گفتند: آرى، آن را از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله شنيده ايم، گفت: پس من خداوند و فرشتگانش را گواه مى گيرم که شما مرا به خشم آورديد و مرا خشنود نساختيد و اگر با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله روبرو شدم، از شما نزد وى شکايت خواهم برد. سپس فرمود: به خدا که در هر نمازى که بخوانم، شما را نفرين خواهم کرد».الامامه و السياسه «تاريخ الخلفاء» ص 20.

Powered by FAchat