(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : گمان کنم وسط کوچه ی دوازدهم قرار بود که با ما قرار بگذاری
نمایش موضوع اصلی :

بلاغ مبین جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۳ ۱۲:۲۶ بعد از ظهر


چقدر پنجره را بی بهار بگذاری ؟

و یا نیایی و چشم انتظار بگذاری

 

مگر قرار نشد شیشه ای از آن می ناب

برای روز مبادا کنار بگذاری ؟

 

بیا که روز مبادای ما رسید از راه

که گفته است که ما را خمار بگذاری ؟

 

درین مسیر و بیابانِ بی سوار خوشا

به یادگار خطی از غبار بگذاری

 

گمان کنم تو هم ای گل بدت نمی آید

همیشه سر به سر روزگار بگذاری

 

نیایی و همه ی سر رسیدهامان را

مدام چشم به راه بهار بگذاری

 

جواب منتظران را بگو چه خواهی داد

همین بس است که چشم انتظار بگذاری ؟

 

به پای بوس تو خون دانه می کنیم و رواست

که نام دیگر ما را انار بگذاری

 

گمان کنم وسط کوچه ی دوازدهم

قرار بود که با ما قرار بگذاری

 

چراغ بر کف و روشن بیا، مگر داغی

به جان این شب دنباله دار بگذاری





غمگین...گرفته...ابری و زردند جمعه ها

جغرافیای ساکت و سردند جمعه ها

در انتظار آمدنت لحظه لحظه هام

بغض اند جمعه ها ... پر دردند جمعه ها

از کودکیم کل وجودم به خاطرت

با زندگیم گرم نبردند جمعه ها

باید که من گلایه کنم بی تو از زمان

از روزهای هفته که طردند جمعه ها

آنقدر لایقی که غزلهام خواستند

عاشق شوند دور تو گردند جمعه ها

می آیی و برای تو می گویم آخرش

با من عزیز بی تو چه کردند جمعه ها!

 

کاش ای یار سفر کرده ی ما برگردی
ز سفر منتقم خون خدا برگردی

ز خطا و گنه بی حد ما رنجیدی
به دعای سحر اهل بکا برگردی

ماجرایی است غم و درد فراقت که مگو
وقت آن است که ای نور هدی برگردی

اگر این جمعه نیایی به دلم قول دهم
میرسد جمعه ی موعود که تا برگردی

جذبه ی بانگ اناالمهدی تو شیرین است
می شود صاحب این صوت رسا برگردی؟

دل قوی داشته ام صبح فرج نزدیک است
می شود کام دل از وصل روا برگردی

بار ها خوانده ام و بار دگر می خوانم
ندبه با سوز جگر تا که شما برکردی

جمعه ها در گذر وقت دل من ضیق است
نیمه جانیست فقط مانده که تا برگردی

پشت در مادر مظلومه تو را می خواند
همچو زهرا زنم از سینه صدا برگردی

 علی رشید ترابی
=====================




دیگر دو بال آرزویمان شکسته است
از انتظار پر شده حال و هوای ما

این هفته هم سه شنبه شب جمکران گذشت
پاسخ نداشت این همه ، آقا بیای ما

ما از ندیدنت بخدا شکوه می کنیم
ای امتداد هرشب یا ربنای ما

دیگر به اخر خط دوری رسیده ایم
ای انتها غیبت تو ابتدای ما

این پنج روزه نوبت ما ، کاش با تو بود
بر روی رد پای تو می بود پای ما

یک جمعه گریه های تو را درک می کنیم
عجل ، امام منتقم کربلای ما




Powered by FAchat