(نسخه قابل پرینت موضوع) عنوان موضوع : نصیحت پدرم به من نمایش موضوع اصلی : |
*روزي باپدرم سوارخودرودرحال حرکت بوديم که ناگهان پيرمردي خوش سيما دست بلند کرد.اوراهم سوارکرديم.پيرمرد وقتي آرام گرفت رو به پدرم گفت :آقامن دردي دارم اگردوايش کني هرچه بخواهي تقديم ميکنم.پدرم پرسيد :چه دردي پدرجان.پيرمردبالبخندپاسخ داد:درد نماز اول وقت.اگرمرا به يک مسجد برسانيد ممنون ميشوم.پدرم بالبخند پاسخ داد:چشم عزيزنگران نباش همدرديم.من که مات مانده بودم باخودگفتم :اي کاش اين دردمسري باشد* |
Powered by FAchat