(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : در جلسه ی خواستگاری چه سوالاتی بپرسیم؟
نمایش موضوع اصلی :

*زينب* سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۳ ۰۶:۴۹ بعد از ظهر

 

 در جلسه خواستگاری، چه سوالاتی بپرسیم؟       
 
  هیچ کس نمی تواند منکر شود که ازدواج، یکی از سرنوشت سازترین مراحل زندگی است. یکی از حساس ترین و مهمترین قسمت های این مرحله هم زمان خواستگاری است و در واقع می توان گفت که خوشبختی ما در زندگی تا حد زیادی به  آن بستگی دارد. اینکه چقدر آگاهانه و مدبرانه با آن روبرو شویم. اما شاید بگوئید این ها  را خودمان هم می دانیم؛ مشکل این جاست که نمی دانیم در جلسه خواستگاری چه بپرسیم؟ و چگونه به بهترین نحو ممکن از این فضا برای شناخت طرف مقابل استفاده کنیم؟  
  قبل از این که بدانید از طرف مقابلتان چه باید بپرسید و در واقع قبل از جلسه خواستگاری، باید به یک سوال مهم پاسخ داده باشید؛ اینکه: چرا می خواهید ازدواج کنید؟
  به خودتان زمان بدهید تا به این سوال با دقت پاسخ دهید. افراد زیادی وجود دارند که فقط به دلیل تحت فشار قرار گرفتن از سوی دیگران، ازدواج می کنند و اگر از آن ها پرسیده شود: "چرا می خواهید ازدواج کنید؟" دلیل مشخصی ندارند.  
  وقتی پاسخ سوال خود را یافتید و متوجه شدید که برای ازدواج خود هدف مشخصی دارید؛ یعنی می خواهید تشکیل خانواده بدهید. همسرتان را خوشبخت کنید. در کنار او و فرزندانتان به آرامش برسید. فرزندان صالح و شایسته تربیت کنید و... آن وقت، نوبت به انتخاب همسر می رسد که جلسه خواستگاری نیز در همین راستا است.  اگر فرایند خواستگاری درست صورت بگیرد، ما به شناخت خوب می رسیم و در واقع، در انتخاب همسر، موفق عمل می کنیم.  
در گفتگوهای خواستگاری، چه نکاتی مهم است:
- صداقت داشته باشید. صداقت مهمترین اصل در زندگی زناشویی است.   اگر زندگی بر دروغ بنا شود، دوام نمی آورد. امام صادق (ع) می فرمایند: "همه گناهان و پلیدی ها در اتاقی قرار گرفته که کلیدش دروغ است." دروغ،  زندگی انسان را نابود می کند. قبل از ازدواج، صداقت به خرج بدهید. طرف مقابل، شما را انتخاب می کند یا نمی کند. باید همان که هستید باشید؛ آن وقت اگر انتخاب شوید، دیگر دغدغه ندارید؛ چون شما آگاهانه انتخاب شده اید. البته؛ صداقت در خواستگاری، به این معنا  نیست که باید تمام راز زندگیتان را بگویید. منظور این نیست درباره مسائلی که قبلا در زندگی داشته اید مثلا گناهی که بوده و تمام شده، توبه کردید، کسی هم نمی داند و یا بیماری که کاملا درمان شده و.... صحبت کنید. جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت. صداقت یعنی مسائلی را بگویید که به زندگی آینده شما مربوط می شود و در زندگی شما اثر دارد. ولی مسائلی بوده که ربطی به زندگی شما و آینده شما ندارد، لزومی ندارد گفته شود.  
- کم رویی و تعارف را باید کنار بگذارید. مساله کاملا جدی و مربوط به یک عمر زندگی است. به قول قدیمی ها: "آدم كم رو، گرسنه از سر سفره بلند می شود." پس اگر بخواهید جلسه مهم گفتگو برای ازدواج را با کم رویی و تعارف بگذرانید، دست پری برای شناخت همدیگر نخواهید داشت.
- قاطعیت داشته باشید. اگر بحث تشکیل یک زندگی است، پس لازم است که قاطع باشید. هرگونه مسامحه و سهل انگاری ممکن است فرجام ناخوشایندی به همراه داشته باشد. اگر برای آینده خود برنامه هایی دارید لازم است همه آن ها را به هنگام گفتگو به روشنی هرچه تمام بر زبان آورید. درباره تمام مسائل: وضع فکری و روحی، وضع اقتصادی، سبک زندگی، برنامه های آینده، اعتقادات و … بحث و تبادل نظر کنید. نگذارید مساله ای مبهم بماند. اگر در مورد مساله ای بحث کردید و به اختلاف رسیدید تا تکلیف آن را مشخص نکردید، آن را رها نکنید. شما و همسر آینده تان درباره ازدواج، انتظاراتی دارید. موقعی که انتظارات تان بسیار متفاوت از انتظارات همسر آینده تان باشد، احتمالاً زندگی تان دچار تعارضات جدی می شود. برای مثال، او انتظار دارد که هر جمعه هر دو به دیدار خانواده اش بروید؛ در حالی که تصور شما این است که روزهای تعطیل تنها باشید. بسیاری از همسران چنین تصوراتی را دارند که به دلیل مشخص نکردن آن پیش از ازدواج، تنها بعد از ازدواج و مواجه شدن با تغییراتی که بخش طبیعی یک زندگی مشترک است، از خواب بیدار می شوند.
- جلسة گفتگو، جای دل دادن و دل سپردن نیست. باید قدر لحظه لحظه این جلسات را داشته باشید و به بهترین نحو ممکن از آن برای شناخت یکدیگر استفاده کنید. از این جهت گفتیم "جلسات" که معمولا شناخت در یک جلسه امکانپذیر نیست. اما نکته ای که وجود دارد این است که اگر در جلسه اول و یا هر جلسه دیگری کاملا متوجه شدید که برای یکدیگر مناسب نیستید، جلسات را ادامه ندهید؛ جلسات در واقع زمانی ادامه پیدا می کنند که مشکلات اساسی وجود نداشته باشد و طرفین احساس کنند برای شناخت بهتر و کامل تر باید بیشتر صحبت کنند.
- هنگام گفتگو، از هرگونه ایهام گویی (دو پهلو حرف زدن) و ابهام گویی اجتناب کنید. کلمات، گرچه هر کدام کاربردهای متفاوتی دارند؛ اما هر کدام بار معنایی و احساسی متفاوت از هم را در درون خود دارند. افراد، ذهن خوان و قلب بین نیستند تا بدانند که در درون ما چه می گذرد. ما در پشت پردة کلمات قرار داریم. آن ها، کلمات را می بینند، نه ما را و غالباً کلمات را تجزیه و تحلیل می کنند نه نیت های درونی ما.
- مستدل صحبت کنید: مطالبتان را با دلایل منطقی و محکمه پسند بیان کنید. اگر آرزویی، برنامه ای، هدفی و خواسته ای دارید، دلایل خودتان را کاملاً بیان کنید. مستدل و منطقی صحبت کردن دیگران را نیز به فکر فرو می برد تا بیشتر در مورد حرف های شما فکر کنند. اگر خواسته های منطقی دارید با منطق آن ها را بیان کنید تا تصور نشود که شما خیلی متوقع هستید.
- به هنگام گفتگو، از واقعیت ها بگوئید. از آمال و آرزوها و توهمات بی اساس و خیالی دوری کنید. خیال بافی هایتان را کنار بگذارید و از مسائل ملموس در زندگی صحبت کنید. همان هایی که وقتی می خواهید زندگی را شروع کنید، وجود آن ها را بیشتر از تمام خیال هایتان حس خواهید کرد.
- نباید هنگام گفتگو مانند آدم آهنی، خشک باشید و فکر کنید که سئوالات باید استاندارد شده و از پیش تعیین شده و با جواب های مشخص باشد. باید سعی کنیم سوالات را در همان جلسه نسبت به هر چیزی که مبهم است، طرح کنیم.
- سوالات کلی مثل: "شما چه توقعی از همسر آینده ات داری؟"، "نظر شما در مورد حجاب چیست؟"، "معیارهای شما برای ازدواج چیست؟" و... برای شروع خوب است ولی فایده های آن اندک است؛ چون سوالات کلی، حتما جواب کلی و مبهم دارد و به شناخت بيشتر کمک نمي کند. به جای سوال های کلی، سعی کنید مفاهیم را به زودی به طرف مصداق ها و مثال های عینی بکشانید و با طرح مساله، فرد را در موقعیت قرار دهید. موقعیت هایی که هر روز در زندگی خانوادگی افراد پیش می آید و زوجین نسبت به آن واکنش احساسی، فکری یا رفتاری نشان می دهند.
- سعی کنید سوال های معکوس بپرسید. از این طریق شما می توانید  پاسخ های درست تر را دریافت کنید.  مثلا شما می خواهید بدانید طرفتان اهل معاشرت است یا نه. می گویید: اگر همسر آینده شما اهل معاشرت نباشد و منزوی باشد و اهل مسافرت و میهمانی نباشد برای شما سخت نیست؟ اگر خودش هم همین حالت را داشته باشد می گوید: "نه. چه سختی دارد؟ چیه هر روز میهمانی و خانه مامان و مسافرت و این ها." بدین شکل، طرف مقابل، خودش را لو می دهد.
- باید متوجه شوید که ادعاهای طرف مقابل، با عمل او متناسب است؛ درواقع، اینگونه، صداقت او را هم متوجه می شوید. به طور مثال، طرف مقابل ادعا دارد آدم خیلی معتقد و متدینی است. ببینید به نماز اهمیت می دهد و نماز اول وقت برایش مهم است یا خیر. آیا بلد هست دو آیه قرآن بخواند. ادعا می کند آدم با اخلاقی است. ببینید جلوی بزرگترها چه طور بلند می شود یا می نشیند. آیا در حرف دیگران می پرد. ادعا می کند خیلی منظم است.  ببینید چه قدر سر وقت می آید. ادعا می کند کتاب خوان و اهل مطالعه است. ببینید در اتاقش، کتاب هست یا خیر و یا از او بخواهید درباره بعضی کتاب هایی که خوانده توضیحاتی بدهد.   
  اکنون که متوجه شدیم چه نکاتی را باید در سوالات رعایت کنیم، نوبت به این می رسد که این سوال ها را حول چه محورهایی مطرح کنیم؟ قبل از هر چیز باید بگوئیم: درباره مسائل مهم صحبت كنید. از همة آنچه كه در یك زندگی اهمیت زیادی دارند صحبت به میان آورید. به مسائلی بپردازید كه نشانة رشد فكری و روحی و بلوغ شما باشد.
توجه:اگه موافق باشین ادامه ی مطلبو میزارم پس نظر یادت نره!!!
منبع:یه جایی


Powered by FAchat