(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : دلنوشته های الما
نمایش موضوع اصلی :

الما شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۳ ۰۱:۴۹ بعد از ظهر

وقتی که عاشقی، وقتی که تموم جاده های عالم برات ارزوی اومدن تک سواری رو زنده میکنه که با

اومدنش اسمون ستاره بارون میشه و تو کولبارش نشونی جاده های ناتموم روداره....نشونی جاده

ای که به هبوط بوته گل یاسی ختم میشه که سال های سال از عطرش مست بودی.....


پنجشنبه شبا حتی از غروب جمعه هم دلگیرتره، دلشوره داری.....یه هفته تموم چشم به راه اومدنش بودی

و حالا دیر کرده. دلت بی قراری میکنه دوست داری راه بری و صلوات بفرستی، صدقه کنار بگذاری و دعای خیر

کنی و اگر باز هم نیومد....رو به قبله بشینی، موهارو پریشون کنی و چشمارو خیس اشک انتظار و دعا کنی،

دعا کنی که این جمعه جمعه موعود باشه....غروب های پنجشنبه دلهای گرفته و قلب های بی قرار راحت تر از چشم ها بهاری 

میشن. بعضی از پنجشنبه ها ارزو میکنی که ای کاش یه جایی بود دور از این شهر پر هیاهو یه

گوشه دنج و خلوت که فقط اونایی که عاشق عشق بودند، نه عاشق یه معشوق فانی، اونهایی که

هنوز هم توی این عصر شلوغ و پر از روزمرگی، نوای قلبشون رو میشنون نشونی اونجا رو داشتن !!!

اونوقت همه ی عاشقا پنجشنبه شب ها دست دلشون رو میگرفتن و می اومدن در محفلی که

میزبانش هزاران نام داره و هزاران هزار لطف، تمام شب فقط نوای
(( اللهم انی اسلک و...)) شنیده

میشد و برای اومدنش ختم
((امن یجیب)) میگرفتیم و تا صبح با چشمانی اشک بار فریاد میزدیم

((اللهم عظم البلا و برح الخفا)).


Powered by FAchat